ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها


حضرت معصومه سلام الله علیها

بانو بهشت گوشه پنهان چشم توست

دریا همیشه تشنه باران چشم توست

با تو بهار ماندنی است و فرشته وار

تسبیح گوی خالق سبحان چشم توست

وقتی نسیم صحن تو بر صورتم نشست

دیدم تمام عشق غزل خوان چشم توست

پایین پای درس تو عمری نشسته است

مریم همان که جزو مریدان چشم توست

ای جانماز هرشبه ات بال جبرییل

قبله تمام مایل ایمان چشم توست

توحید از کلام شما اب میخورد

ایران ما هنوز مسلمان چشم توست

اقرار میکنم که قلم لال میشود

هر جا که صحبت تو و ایمان چشم توست

در ریشه های باور شعرم حلول کن

شرمنده ام بضاعت من را قبول کن

حسن کردی


**********************

حضرت معصومه سلام الله علیها

والشمس ضحها شب ما سحر آمد

المنت لله که این غصه سرآمد

صد چله گرفتیم که آخر خبر آمد

از کعبه ما جلوه توحید درآمد

با آمدنش ناظم منظومه ما شد

تاج سر ما حضرت معصومه ماشد

ریحانه موساست! تجلی به زمین کرد

پس اهل زمین را همگی عرش‌نشین کرد

خود را بغل معدن فیروزه نگین کرد

چشمان پدر را چقدر فاطمه‌بین کرد

بانی شده این فاطمه معراج پدر را

جبرییل به پابوسی او ریخته پر را

در بین کریمان شده مشهور کریمه!

زهراست چه نزدیک و چه از دور کریمه

سجاده‌نشین در وسط طور کریمه

یا فاطر و یا فاطمه یا نور کریمه

این آرزوی ماست سلیمان شده باشیم

با چادر تو تازه مسلمان شده باشیم

ارثیه زهراست که پای تو ورم داشت

محراب به یک جلوه تو قامت خم داشت

با بودنت این قوم چه می‌خواست؟ چه کم داشت؟

احساس عجیبی به شما قوم عجم داشت

در پای شما مردن ما عین حیات است

صحن تو برابر به تمام عتبات است

از آینه بندان حرم نور به ما خورد

در صحن تو بی بی سر ما خوب هوا خورد

در قم به مشام دل ما بوی رضا خورد

هرکس گذرش خورد به این میکده جا خورد

دیدند همه مرقد تو مرقد زهراست

بی بی به خدا گنبد تو گنبد زهراست

نومید رسیدیم که امید بگیریم

هر نیمه شب از ماه تو خورشید بگیریم

خوبست به امضای تو تأیید بگیریم

یعنی که ازین خانه روادید بگیریم

بیمارترینیم شفا را بده بی بی

پس تذکره کرببلا را بده بی بی

در کشور شیعه سفرت امن و امان بود

هر کوچه زمان گذرت امن و امان بود

بر روی شتر دور و برت امن و امان بود

افتاد به هرجا نظرت امن و امان بود

چشمان کسی خیره به محمل نشد اصلا

سد گذرت جمع اراذل نشد اصلا

جز گل به سرت از روی بامی نرسیدست

بر محمل تو چشم عوامی نرسیدست

پایت طرف بزم حرامی نرسیدست

راه تو به دروازه شامی نرسیدست

شلاق سراغ تن تو هیچ نیامد

آتش طرف دامن تو هیچ نیامد

اما به سر عمه به جز زخم ندیدند

قدیسه ما را سر بازار کشیدند

با هلهله و خنده از او خطبه شنیدند

بند دل او را ته گودال بریدند

قداره کشی آمد و سرزیر عبارفت

برنیزه ی اولاد زنا نورخدا رفت..

سید پوریا هاشمی


**********************

حضرت معصومه سلام الله علیها


آن که در شـأن نزول خود به کوثـر رفته است

فاطمه نامش شده از بس به مـادر رفته است

از مقام نجمه چیزی کم نخواهد شد که هیچ

افتخارش نیز شد مادر به دختر رفته است

عجز خود را در بیان کردن ، نموده آشکار

هرکسی در وصف این بانو به منبر رفته است

سر درآوردم به ناگـاه از دل سُلـطانِ طـــوس

هر زمان ذهنم فرو در فکر خواهر رفته است

با `فداها” گفـتنِ موسیِ بن جعفر ، شک نکن

شأن او بسیار از مــریـم ، فراتر رفته است

او تحمّـل کـرده ما را ســالهای سـال ، چون

وقت کظم غیض به موسی بن جعفر رفته است

زائر او رتبه اش با زائر سُلطـان یکی ست

چونکه این خواهر تماماً به برادر رفته است

با سروری بی نظیر آمد برون از آن حرم

هر دلی که وقت پابوسی مُکــدّر رفته است

مرقدش ، خاصیّتش این است، زائر دفعتــاً

پـایْ بـوس یازده فــرزند حیـــدر رفته است

نه فـقـط او را زیارت کــرده زائــر ، باطــناً

—در مدینه خانه ی زَهرای اطهر رفته است

پیش از محشر ، به جنّات خُدا داخل شده

هرکسی یک بار حتّی سمت این در رفته است

در طریق وصـل چون ما راه رفتن خوب نیست

خوشبحال آنکه در این راه با سر رفته است

دم به دم در قــبر مهمانـــند او را اهل بیت

هر کسی بر آستانْ بوسی مکرّر رفته است

کفش را از پا در آر اینجا که این محدوده را

هر سحر پیش از اذان جبریل با پَر رُفته است

محمّد قاسمی


**********************

حضرت معصومه سلام الله علیها

عُمری غُبارِ حضرتِ معصومه‌ایم ما

تا در جوارِ حضرتِ معصومه‌ایم ما

هرچند بارِ حضرتِ معصومه‌ایم ما

در سایه سارِ حضرتِ معصومه‌ایم ما

اهلِ دیارِ حضرتِ معصومه‌ایم ما

ای آرزویِ پنجره فولاد آمدیم

ای قبله‌گاهِ طاقِ گوهرشاد آمدیم

بر خاک بوسه داده و بر باد آمدیم

بابُ‌الجَواد حاجتِ ما داد آمدیم

حالا کنارِ حضرتِ معصومه‌ایم ما

تا نور میدَمی به تمامِ چراغها

رَد میشویم مثل نسیم از رواقها

معراج میرویم به دوش بُراقها

فریاد میشویم از این اشتیاقها

دل بی قرارِ حضرتِ معصومه‌ایم ما

ما را که عُمرِ نوح دَمی نیست پیشِ تو

ما گَشته‌ایم هیچ غَمی نیست پیشِ تو

شاه و گدا زیر و بَمی نیست پیشِ تو

یادِ بهشت جُرمِ کَمی نیست پیشِ تو

مَحوِ بهارِ حضرتِ معصومه‌ایم ما

روحُ الاَمین که حاجِبِ دولتسَرایِ توست

از خادمانِ کعبه‌یِ دارالشفایِ توست

تو کیستی که صحنِ رضا در هوایِ توست

ایوان طلا هواییِ گنبد طلایِ توست

شُکرَش دُچارِ حضرت معصومه‌ایم ما

با لطفِ مادرانه‌ات اِحیا شدیم شُکر

بِرکه نَه ، رود نَه ، دریا شدیم شُکر

مولا نگاه کرده و آقا شدیم شُکر

ذُریه‌های حضرت زهرا شُدیم شُکر

ایل و تبارِ حضرتِ معصومه‌ایم ما

بانو ! اگر چه پیش تو خِشتِ مُحَقَریم

از خِشتهایِ خانه‌یِ موسی بنِ جعفَریم

عُمریست از کنارِ شما لُقمه می‌بریم

از صحنِ جامع آمده‌ایم و کبوتریم

سُجده گذارِ حضرتِ معصومه‌ایم ما

ما را نشان گرفت اگرچه مَلالِ غَم

هر‌چند پُر شده همه‌جا قیل و قالِ غَم

ما را گِره زدند به پَرهایِ بالِ غَم

ما را گِره زدند ولی بی خیالِ غَم

تا خاکسارِ حضرتِ معصومه ایم ما

تا سر سپرده‌ی عَلَم زینبیه‌ایم

سر میدهیم و مَردِ غَمِ زینبیه‌ایم

ما از غبارِ محترمِ زینبیه‌ایم

ما کُشته مُرده‌یِ حرمِ زینبیه‌ایم

چون ذوالفقارِ حضرتِ معصومه‌ایم ما

حسن لطفی



موضوعات مرتبط: حضرت معصومه(س) - ولادت،مدح
[ 1 / 5 / 1396 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

مدح مولا علی علیه السلام

یا علی علیه السلام

خورشید پیش نور شما روسیاه شد

هر کس ندید صحن تو عمرش تباه شد

میثم به دار عشق علی سر به راه شد

با ذکر او بساط طرب رو به راه شد...

حالا شروع می شود این شعر با شعف

هرچند در قمم دل من هست در نجف

مولا نگاه حیدری ات شیر پروراست

تمثیل ابروان تو صحرای محشر است

مدیون دست های شما درب خیبر است

عاجز به شرح گیسوی تو هر سخن ور است

بایک تبسم تو خدا خلق نور کرد

موسی ز نیل با مدد تو عبور کرد

روز الست نام تو بر ما ظهور کرد

ذکرت خرابه ی دل ما غرق نور کرد

دل را نمی توان ز ولای تو دور کرد

خالق بساط مستی ما را که جور کرد

انگور درضریح تو مارا خراب کرد

مهر تو غوره های نجف را شراب کرد

دستان پینه دار تو نقاش کهکشان

رفعت گرفت با نگهت سقف آسمان

جبریل زیر سایه تان کرده آشیان

مارا بهشت روی شما می کند جوان

با این حساب دل به نگاه تو باختیم

این خانه را برای ولای تو ساختیم

چشمات نار و جنت ما را قسیم شد

موسی به عشق صحبت با تو ،کلیم شد

سجده نکرد تا به تو شیطان ،رجیم شد

خالق اسیر عشق شما از قدیم شد

هرکس که شد گدای تو آقا ی عالم است

شرمنده ی محبتت اولاد ادم است

آموخت ابروی تو به عالم شکار را

برداشت از قلوب ،ولایت غبار را

سر می کنم به شوق نجف روزگار را

دریاب حال زار دل بی قرار را

مارا فمن یمت یرنی تو کرده مست

الموت و حق ،چون که علی حق مطلق است

 علی اصغر یزدی

********************

یا علی علیه السلام

‎بر آن درم که غبطه خورم کوى یار را

‎یا خاک پای خالق دلدل سوار را

‎گرشمّه ای غضب به جنان در جنان کنی

‎آتش زنی بر او بهار تا بهار را

‎با یک نظاره ات ز عنایت به سافلین

‎جنت کنی به غمزه ی چشمت شراررا

‎جبریل تا که وحی به پیغمبران برد

‎بوییده گرد راه تو آموزگار را

‎دارد شرف به تاج سلیمان غبارتان

‎هرگز مگیر از سر ما این غباررا

‎معنی ز قطره ای وجناتت نوشته است

‎ سجده کنید حضرت پروردگاررا*

‎نازی بکش ز گردن من با دمت ،دمى

‎صیقل بده به خون رگم ذوالفقاررا

‎سررا اگر به شرط قمارت دهم علی ع

هستم برنده گر به تو بازم قماررا

‎صیدم که مست دام تو صیاد گشته ام

‎کمتر بکش تو بر سر راهت شکار را

علی ابراهیمی



موضوعات مرتبط: امام علی(ع) - ولادت،مدح
[ 1 / 5 / 1396 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]