غزل حاج محمود کریمی درباره شهید احمدی روشن

 راه محبین علی روشن است
راه حسین و زینبی بودن است

هرکه پی حضرت حق می رود
رخت جهادش همه جا بر تن است

رزم فقط رزم به شمشیر نیست
گاه تفکر به قلم بردن است

کار مؤیَد به امام زمان
معنی لبیکِ عمل گفتن است

کار خمینی چه اثر داشت که
علم و الم رونق جنگیدن است

دانش در چلّه ی اخلاص چیست
تیر خلاصی به تن دشمن است

کشته شدن در ره عشق ولی
آرزوی احمدی روشن است

"محمود کریمی"

 منبع : پايگاه اطلاع رساني خيمه

 


موضوعات مرتبط: * اشعاری از مداحان- غزل حاج محمود کریمی
[ 10 / 12 / 1390 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

پرسش وپاسخ از مداحان کشور

 

ادامه سوالات از استاد میرداماد


16 -سلام خواستم بدونم تغذیه درمداحی چطوریه؟ ادبیات ونحوه ی صحبت کردن من بامستمع درحین روضه ضعیفه. گیرمیکنم؛ چکارکنم؟
نمی توان نسخه واحدی تجویز  کرد ولیبرای همه ی حنجره ها پرهیز از آب یخ بسیار مفید است برای تقویت ادبیات کتابهای سید مهدی شجاعی ، دکتر سنگری ، و مرحوم نادر ابراهیمی رامطالعه فرمائید

 17–چیزهای سرد مثل بستنی برای حنجره خطرناک هست یا نه؟
آیا دستگاه های موسیقی را کامل باید یاد گرفت؟
همیشه مضر نیست ولی در مواقعی که سرما خوردید یا بعد مجلس حنجره تان گرم است ضرر دارد .سوال دوم در سوالات قبل پاسخ داده شده است.

18-میخواستم بپرسم برا پیشرفت تو زمینه ی روضه چکار باید کرد؟ من خیلی وقتا تو مجلس نمیدونم فی البداهه تصمیم بگیرم چه روضه ای بخونم مخصوصا اگه بعداز مداح دیگه بخونم لطفا راهنماییم کنید و بگید مشکلم از کجاست؟؟؟
باید حداقل پنج سال از روضه خوانهای توانمند تقلید محض کرد

19 -خواستم از جنابعالی بپرسم چگونه می شودیک روضه خوان خوب و یک مداح خوب شد . بنده حدود 12 سال است در هیات های جوانان شهرمون می خوانم اما گاها مورد تضیف قرار می گیریم چه کنم که آن معنویت و سوز را به مستمع برسانم ؟
مداحی دو بال دارد برای موفقیت :
۱- بال فنی که شامل تمرین و تلاش و دیدن استاد و نشستن پای منبر بزرگان اس
۲- بال معنوی که شامل تقوا و اخلاص و صداقت و .. می باشد.

20 –با سلام و عرض ادب خدمت فرزند فاطمه اقا سید می خواستم اگه میشه چند نكته در مورد روضه خوانی برام بگید.
مراجعه به پاسخ سوالات قبل شود

21 –برای آموزش دستگاه مداحی به کدام استاد درشهرقم یاتهران مراجعه کنیم ؟
استاد چاووشی ؛ حوزه هنری تبلیغات قم


22 – سلام سیدجان من خیلی سبک روضه های شمارادوست دارم خودم هم چندسالی هست که می خونم خیلی سعی می کنم روضم رومثل سبک شما بخونم ولی نمی شه لطفابهم کمک کنید.اگه می شه زود جواب بدید تابه کمک شما خودم روبرای محرم آماده کنم.خیلی دوستون دارم ودوست دارم ازنزدیک شما روملاقات کنم.
مراجعه به سوالات قبل شود

 23 – من 18 سال دارم که یک ساله دارم از شمادر روزه ها و مداحی ها تقلید می کنم آیا تقلید درسته؟ این کار دیر نیست؟ اگر می شودند برای این که پیشرفت کنم مرا راهنمایی کنید؟
سن مناسب تقلید روضه بعد از 25 سالگی است . شما ابتدا بایدمراحل مقدماتی و کلاس های ابتدایی را بگذرانید مثل غزل خوانی ، نوحه خوانی ، مضمون پردازی و ...

 

24 - باعرض سلام وادب خدمت آقاسید بزرگوارمیخواستم از شما سوال کنم بهترین راه برای تقویت وبازشدن تارهای صوتی چیست وآیاداروی خاصی اعم از گیاهی وغیره به این کار کمک میکندچراکه تارهای صوتی این حقیر بعد از مدتی که از مجلس میگذرد دچار خستگی میشه و حالت دو رگه ای به خود میگیره؟

 صداسازی :
الف ) تربیت صدا (روزی حداقل نیم ساعت آرام خوانی)
ب)مراقبت صدا (پرهیز و ورزش )
ج)تقویت صدا: آشنایی با ردیف های آوازی

ادامه دارد ان شاءالله ......

منبع : پايگاه اطلاع رساني خيمه
 



موضوعات مرتبط: * تجربیات مـداحــان- استاد میرداماد
[ 9 / 12 / 1390 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

پرسش وپاسخ از مداحان کشور

 


استاد سید مهدی میر داماد

1.براي مداحي و مداح شدن از کجا بايد شروع کرد؟
 براي شروع مداحي بايد در سن نوجواني (17 به بالا ) شروع کرد و با توجه داشتن به صدا و جوهره ي ذاتي مداحي با تقليد شروع کرد.
 

2-در شروع مداحي چه فاکتورهايي را بايد در خود ديد؟
 سن مناسب (17 الي 22 )- جوهره ي صدا - معلومات و نگاه علمي به مداحي

 
3-طبق صحبت تلفني که با سيد عزيز داشتم ايشون فرمودنند که تا چند سال بايد تقليد کنم اما در بعضي از جاها مثلا روضه خواني تقليد کمي مشکل است آيا سيد عزيز راه حل ديگري دارند؟
روضه خواني کلاس بالاي مداحي است ، بايد تقليد را از نوحه خواني شروع کردو بعد خود به خود روضه خواني تقويت مي شود.

4-در بعضي از کلاس هاي مداحي که فيلم آنها يا صدايشان به ما ميرسد که عقلب از مداحان صاحب نام نيز ميباشد صحبت از تکنيک و شناخت دستگاه و ... ميباشد که کمي مبهم است آيا سيد عزيز براي تکنيک در مداحي صحبت خواصي دارند؟
رديف هاي آوازي بسيار مفيد است ولي اصل نيست ولي اگر باشد پيشرفت قابل ملاحظه اي صورت مي گيرد.

5-مداحان تازه کار از چه منابعي و (کتاب و ...)استفاده کنند؟
منابع کلي و قابل استفاده براي مداحان تازه کار و جوان عبارت اند از : مقتل قصه کربلا از حجت الاسلام نظري منفرد و چهار جلد کتاب نخل ميثم از آقاي سازگار.

6-براي شروع كار روضه خواندن بايد در ابتدا از چه كتابهايي شروع كرد؟ شما استاد بزرگ چه پيشنهادي براي شروع اينكار ميكنيد؟
شروع روضه خواني با مرور چندباره ي کتاب قصه کربلا از حجت الاسلام نظري منفرد.

7-بهترين روشي که ميتوان در اداره جلسات هفتگي داشت چيست؟چگونه بايد در اين جلسات فعاليت کنيم تا بتوانيم اثرگذارباشيم و مستمع خوب پرورش دهيم؟
نمي توان نسخه واحدي تجويز کرد. هر جلسه مختصات خودش را دارد و بستگي به زمان و مکان مستمع و حواشي دارد. زماني مي توانيد مستمع خوب پرورش دهيد که خودتان را در معرض نقد قرار دهيد و مرتب با مشاورين و اساتيد اين فن ارتباط داشته باشيد

8-روضه هايي که اقاسيدميخونن،از چه مقاتلي استخراج ميکنن؟لطف کنن نام چندتامقتل معتبرو بنويسن تا ما استفاده کنيم؟
روضه هاي خوانده شده کار يک منبع و مقتل خاص نيست بلکه حاصل يک گروه محقق و نويسنده است . ولي منابع قابل توجه مي توان به کتب لهوف : سيد ابن طاووس ، نفس المهموم : شيخ عباس قمي ، مقتل مقوم ، خصائص الحسينيه : شيخ جعفر شوشتري اشاره کرد

9-در خواندن دعا بايد به چه نکاتي توجه کرد؟در روضه خواندن به چه نکاتي بايد توجه داشت؟
 بايد حداقل 5 سال در رشته دعا مقلد باشيد از مناجات خوانيهاي استاد حاج مهدي سماواتي ، حاج سعيد حداديان ، حاج ما شا الله عابدي

10-ميخواستم چه نكاتي بايد در مداحي رعايت نمود.2براي تقويت صدا وجلوگيري از گرفتگي زودهنگام صداچه راهكاري پيشنهاد ميكنيد؟
صداي پخته و کامل نياز به تربيت و مراقبت و تقويت دارد و تقويت با استمرار خواندن روزي حداقل نيم ساعت و پرهيز غذايي و تمرين و آشنايي با دستگاه هاي آوازي حاصل مي شود.

11-معرفي يك مقتل كامل ومعتبر برا ي مطالعه؟
نفس المهموم شيخ عباس قمي مقتل مناسبي است


12-در خوندن ولادت ها بايد بيشتر به چه نکاتي توجه کرد؟ چون خوندن اشعار ولادت و مديحه سرايي سخت تر و مشکل تر از مرثيه سرايي است؟
و سوال دوم اينکه از چه غذاهايي بايد پرهيز کرد؟ مخصوصا برا ي گرفتگي صدا؟
۱-انتخاب شعر با مضامين مولودي
2- انتخاب نغمات شاد
هر صدايي و حنجره اي يک جنس خاص دارد و نمي توان يک دستور کلي داد.
خودتان بهترين طبيب براي خودتان مي توانيد باشيد.


13-چند سوال دارم لطفا جواب بدین.
الف)من 23 ساله هستم و از مقطع راهنمايي (قبل از بلوغ)افتخار خدمت به اهل بيت رو داشتم.براي پختگي و پرشدن صدا چيکار بايد کرد؟ آيا هنوز زوده تا صدا خوب کل بگيره و زمان ميخواد؟راهکارتو ن چيه
ب) آيا براي مداحي بايستي حتما به نغمات و دستگاهها آشنايي داشت؟
ج) با وسواس در انتخاب سبک ها و اين که کدام شعر قشنگتره بخونيم چه جور بايد تا کرد؟
د) با وجود اينکه قبل از جلسات ريتم برنامه مو ميچينم ولي بازم تا لحظات آخر شعرامو هي تغيير ميدم ؟ چکارکنم؟
ذ)با وجود اينکه هميشه خودموباور دارم اما تا وقتي وارد مجلس بر خوندن نشدم استرس و دلشوره دارم ،چي کار کنم؟


1- صدا بايد تا 25سالگي به مرحله پختگي برسد و اگر نرسيد و اگر نرسيد بايد استقامت در روزمره خواندن داشته باشيد.
2- مراجعه به پاسخ سوالات قبل
3-دقت نظر و توجه زياد خوب است ولي وسواس همسشه مضر است و بايد با اين روش مقابله کرد
4- بايد تمرين و تکرار داشته باشيد تا اين حالت تغيير پيدا کند
5- ديدن مجالس مختلف و پذيرفتن جلسات غريبه ترس و استرس را پايين مي آورد.


14-من چند سالي از صداي شما تقليد ميکنم و بعضا ميخوام در مجلس روضه ازشعر هاو مناجات هاي شما خصوصا استفاده کنم ميخوام بدونم شما اجازه ميديد لطفا جوابمو زود بفرستيد؟
اين اشعار و سبکها متعلق به اهل بيت عصمت و طهارت است - اجازه نمي خواهد استفاده کنيد بشرط اينکه در جاي خودش و با حفط شان و مرتبه خودش.

15- خيلي زيادي داره ، يه مدت خوب بود چند تا هيئت مي خوندم ،مدرسه بود مجالس زنانه بود ، خيلي هم همه از خوندن من تعريف مي کردن ،ولي الآن چند وقته زمينه جور نميشه برا خوندن ، خيلي حالم گرفتست ،تو رو خدا راهنمايي کنيد؟
زمينه را خودتان بايد ايجاد کنيد - بايد بستر مداحي را با تشکيل يک هيئت آماده کنيد.


ادامه دارد ان شاء الله  ......


منبع : پايگاه اطلاع رساني خيمه
 



موضوعات مرتبط: * تجربیات مـداحــان- استاد میرداماد
[ 8 / 12 / 1390 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

زندگینامه حاج سید مهدی میرداماد

                                                                                                                    
                                                                                                                        
 

به نام خدا

سيد مهدي ميرداماد هستم ، اسفند ماه سال 1357 در يکي از محله هاي جنوب شهر اهواز بنام خشايار به دنيا آمدم. دوران کودکي ام همزمان شد با آغاز جنگ تحميلي و شلوغي خوزستان ، که اين امر باعث شد همراه خانواده ام در اوايل دهه 60 از جنوب کشور به شهر مقدس قم شهر کريمه اهلبيت حضرت فاطمه معصومه سلام الله عليها پناه بياوريم.

 پدرم يک دبير بود و بلافاصله در دبيرستان حکيم نظامي سابق مشغول به تدريس شد. ما هم در محله اي به نام باغ سلطان و زندگي خود را در اين شهر آغاز کرديم. دوران شيرين و بيادماندني ورود به مدرسه و آغاز تحصيل در دوره ابتدايي هيچ گاه از ذهن کسي پاک نخواهد شد .

مدرسه فيض کاشاني همان مدرسه اي که آن عکس معروف در يکي از کلاس هايش گرفته شده بود ، عکس حضرت امام در يک کلاس درس همراه با دانش آموزان که سالها در اول کتابهاي درسي ابتدايي خاطره ها را زنده مي کرد. دوران تحصيل در مقطع ابتدايي همزمان شد با بمباران هوايي شهر توسط هواپيماهاي عراقي ، دوراني که با همه ي تلخي هايش هنوز مرا بعد از سال ها مرا به آن محله و کوچه پس کوچه هايش مي کشاند.

بعد از پايان دوره ابتدايي به مدرسه راهنمايي وفاداران رفتم ، مدرسه اي که بر خلاف دبستان فيض که روبروي منزلمان قرار داشت ، از محله ما دور بود. دوره راهنمايي دوره کشف استعداد ها و ورود به عرصه صدا بود. از جلسات خانگي قرآن تا روضه هاي زنانه محلي ، از مکبري در مسجد تا تک خواني گروه هاي سرود مختلف در پايگاه و مدرسه و ... همه و همه نقطه عطفي شد تا همه مرا به داشتن صدايي رسا و استعدادي فوق العاده تشويق و ترغيب کنند. اين امر باعث شد در دوره تحصيلي دبيرستان بستر مناسبي پيش رويم قرار بگيرد تا به فضاي اجتماع ورود جدي تري داشته باشم و نگاهم به مقوله مداحي کمي پر رنگ تر باشد .

 دبيرستان دين و دانش و دوران شور و شر جواني .... دوراني بود که فراز و نشيب هاي زيادي داشت .... تلخي ها و شيريني هاي فراواني را در اين مرحله از تحصيل و زندگي سپري کردم . اتفاق تلخ که شايد مسير زندگي ام را به طور کلي تغيير داد مرگ مادرم بود که در اين مقطع اتفاق افتاد . غم فراق مادر و سپري کردن دوره اي سخت بدون او ، ان هم در اوج جواني و نياز شديد عاطفي تحولي اساسي را برايم رقم زد . به يکباره خودم را در صف ثبت نام حوزه عليمه ديدم و اين چيزي نبود جز تحقق آرزو هاي مادر ..........

ورود به فضاي طلبگي و داشتن حجره در مدرسه الهادي کمي مرا از خانه بي مادر دور مي کرد. آن دوران به سرعت سپري شد . از سال 74 الي 80 سطح يک حوزه ر ابا پيش زمينه مداحي و ستايشگري اهلبيت گذراندم اين چند سال نقاط قابل توجهي را در خود جاي ميداد ، از تشکيل هيئت انصار الشهدا و برپايي نمايشگاه هاي کوثر ولايت در قم و جنوب تا برگزاري جلسات هفتگي در مهديه اسلامي به همراه دوستان طلبه ، از ورود به مجموعه هيئت خادم الرضا (ع) و آغاز رفاقت با حاج محمود کريمي تا آشنايي با حاج مهدي سلحشور و آغاز يک دوره جديد همخواني در هيئت ثارالله ....

سال 81 و بر اثر يک اتفاق از حوزه انصراف دادم و به خدمت سربازي رفتم . کاري که در آن زمان تعجب همگان را بر انگيخت ولي شرايط و حواشي موجود نمي گذاشت درسم را در حوزه ادامه بدم . سه ماه دوره آموزشي در انديمشک و بعد موسسه راويان فتح در قم تمام هيجده ماه خدمت مرا در قم رقم زد ، در اين دوران فراموش نشدني قسمتم شد در بيست و سومين بهار زندگيم عازم حج ابراهيمي شوم و توفيق پوشيدن لباس احرام در صحراي عرفات و مشعر ومنا را بدست آوردم .

بعد از بازگشت از حج تمتع و اتمام دوره سربازي يک دهه جديد و تاثير گذار در زندگيم شروع شد . دهه اي که مي توان اسم آن را دهه پيشرفت و کسب تجربه بگذارم ، دهه اي که مملو از اتفاقات ريز و درشت بود که گذرا به آن اشاره مي کنم.

ورود به عرصه بيمه و حضور در يکي از برترين شرکت هاي بيمه کشور خيالم را بابت يک شغل بي حاشيه و به دور از فضاي مداحي تا حدودي راحت کرد. آشنايي با جلسات متعدد و بهره گيري از مکتب هاي مختلف مداحي و شاگردي اساتيد بنام و پيشکسوتي مانند حاج منصور ارضي ، حاج علي انساني ، حاج حسن خلج ، حاج صادق آهنگران و ... راهيابي به جلسات مهم و قابل توجهي مانند حرم مطهر امام رضا عليه السلام ، حرم حضرت معصومه سلام الله عليها ، مسجد مقدس جمکران ، بيت رهبري ، مهديه تهران و ... که تجربه هاي گرانبهايي را در اختيارم قرار دادند.

سال 82 دوره اي بود که محرم من بدون آقاي سلحشور بايد اداره مي شد ، هيئت رزمندگان اسلام (مجتمع امام خميني) که از گذشته نه چندان دور جزء آرمانهاي دنياي مداحي من محسوب مي شد ، آغاز شد. آغازي که هنوز هم ادامه دارد و شايد به جرات مي توان گفت يکي از کلان ترين جلسات عزاداري محرم در ابعاد مختلف با توجهات حضرت حق و عنايات حضرت ارباب شکل گرفت . بعد ها در همين دهه پيشرفت در رمضان 84 جلسه ي هفتگي و ثابت تحت عنوان زيارت آل ياسين با هدف مستمع پروري و فرهنگ سازي معنوي در غروب هر جمعه تاسيس شد که تا کنون منشاء خيرات و برکات زيادي شده است . همزمان با اين جلسات برپايي يک هيئت در تمام مراسمات مهم در حسينيه بني فاطمه به پرورش مستمع با ذائقه خاص هيئت کمک به سزايي به پيشرفتم در اين شرايط کرد .

و امروز در آغاز يک دهه ديگر قرار دارم ، که مي خواهم با همت و پشتکار و توکل و توسل به حضرت حق و حضرات معصومين نواقص گذشته را جبران و از لغزش هاي ريز و درشت گذشته درس بگيرم تا در مسير ستايشگري و نوکري آل الله خالص و بي آلايش پيش روم.


مردم به چشم آب نگاهم کنند ليک من از سراب پيش تو بي آبروترم


منبع : وب سايت حاج سيد مهدي ميرداماد


 


موضوعات مرتبط: * مصاحبه با مداحان- استاد میرداماد
[ 7 / 12 / 1390 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

شعر مقام معظم رهبری درباره ناشنوایان

سيماي رهبري

شعري از مقام معظم رهبري با عنوان مناجات ناشنوايان
که براي نخستين بار توسط رئيس سازمان بهزيستي قرائت شد

ما خيل بندگانيم ما را تو مي‌شناسي
هر چند بي‌زبانيم، ما را تو مي‌شناسي

ويرانه‌ئيم و در دل گنجي ز راز داريم
با آنكه بي‌نشانيم، ما را تو مي‌شناسي

با هر كسي نگوئيم راز خموشي خويش
بيگانه با كسانيم ما را تو مي‌شناسي

آئينه‌ايم و هر چند لب بسته‌ايم از خلق
بس رازها كه دانيم ما را تو مي‌شناسي

از قيل و قال بستند، گوش و زبان ما را
فارغ از اين و آنيم ما را تو مي‌شناسي

از ظن خويش هر كس، از ما فسانه‌ها گفت
چون ناي بي‌زبانيم ما را تو مي‌شناسي

در ما صفاي طفلي، نفسرد از هياهو
گلزار بي‌خزانيم ما را تو مي‌شناسي

آئينه‌سان برابر گوئيم هر چه گوئيم
يكرو و يك زبانيم ما را تو مي‌شناسي

خطّ نگه نويسد حال درون ما را
در چشم خود نهانيم ما را تو مي‌شناسي

لب بسته چون حكيمان، سر خوش چو كودكانيم
هم پير و هم جوانيم ما را تو مي‌شناسي

با دُرد و صاف گيتي، گه سرخوش است گه غم
ما دُرد غم كشانيم ما را تو مي‌شناسي

از وادي خموشي راهي به نيكروزي است
ما روز به، از آنيم ما را تو مي‌شناسي
كس راز غير، از ما نشنيد بس «امينيم»
بهر كسان امانيم ما را تو مي‌شناسي

 



موضوعات مرتبط: * مقام معظم رهبــریاشعار معظم له
[ 6 / 12 / 1390 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

شعری زیبا از مقام معظم رهبری در جواب شعر امام خمینی(رحمة الله علیه)

 

سيماي رهبري

 من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم
چشم بيمار تو را ديدم و بيمار شدم

فارغ از خودشدم و کوس «انا الحق» بزدم
همچو منصور خريدار سردار شدم

غم دلدار فکنده است به جانم شرری
که به جان آمدم و شهره بازار شدم

درميخانه گشاييد به رويم شب و روز
که من از مسجد و از مدرسه بيزار شدم

جامه زهد و ريا کندم و بر تن کردم
خرقه پير خراباتی و هشيار شدم
واعظ شهر که از پند خود آزارم داد
از دم رند می آلوده مددکار شدم

بگذاريد که از ميکده يادی بکنم
من که با دست بت ميکده بيدار شدم

روح الله الموسوی الخمینی


و جواب مقام معظم رهبری (مدظله العالی) :


تو كه خود خال لبي از چه گرفتار شدي
تو طبيب همه اي از چه تو بيمار شدي

تو كه فارق شده بودي ز همه كان و مكان
دار منصور بريدي همه تن دار شدي

عشق معشوق و غم دوست بزد بر تو شرر
اي كه در قول و عمل شهره بازار شدي

مسجد و مدرسه را روح و روان بخشيدي
وه كه بر مسجديان نقطه پرگار شدي

خرقه پير خراباتي ما سيره توست
امت از گفته در بار تو هشيار شدي

واعظ شهر همه عمر بزد لاف من
ي دم عيسي مسيح از تو پديدار شدي

يادي از ما بنما اي شده آسوده ز غم
ببريدي ز همه خلق و به حق يار شدي

سید علی حسینی خامنه ای ( امین )

 

 



موضوعات مرتبط: * مقام معظم رهبــریاشعار معظم له
[ 5 / 12 / 1390 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

شعر طنز حاج محمود کریمی

 

 

شعر طنز حاج محمود کریمی خطاب به برخی مسئولین     
 
 
چند ماهی است در صدا سیما 
آمده طنز پرطرفداری

در حقیقت سیاسی و کمدی
گریه دار است و خنده بازاری

جای اسم و مقام و حرف رکیک
بین برنامه بوق باب شده

جای لفظ فلان فلان قدیم 
بوق ممتد ولی حساب شده

اگر اهل سیاست و ذوقی 
من هم امروز حرف ها دارم

و چه خوب است در سخن جای
بعضی الفاظ بوق بگذارم

 آی آقای بوق خالی بند 
بوق ها را نریختی به حساب

بوق سهم عدالتت پس کو 
مسکن بوق بی حساب و کتاب

همه بی کار و داده ای به یکی
چند پست کلیدی اهدائی

بزن از حلق مردم مظلوم 
بده بوقندیار بوقائی

مانده ام بوق از کجا آمد 
روی فرمان چرخ تو جا شد

مثل دوران بوق در بر تو 
بوق پیدا شد و "هویدا" شد

دوستم با تو گفت از در لطف
درد خود با خلوص درمان کن

بوق بیرون فتاده ات دیدند
زشتی بوق خویش پنهان کن

طفلکی حرف بد نگفته به تو 
اصلا این حرف را بزن تو به من

من اگر با تو حرف بوق زدم
بوق من را خودت بیا بشکن

یاد داری که بوق قبل از تو 
بوق ها را شنید و کرد انکار

بس که هشدار را ندیده گرفت
منحرف شد ز راه و زد به چنار

شطّ رنج است ضربه ی حداد
بعد هر ضربه کیش و مات حدید

مرد باید که حرف حق بزند
هرکه عاش سعید مات سعید

منبع : سایت هیئات رزمندگان اسلام



موضوعات مرتبط: * اشعار طنز - اشعار طنز مداحان
[ 4 / 12 / 1390 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

درس مقتل شناسی (بخش4)

 

استاد حجة الاسلام دکتر سید حسین مومنی

*نکاتی درباره خواندن و مداحی کردن

در خواندن شعر امانت دار باشید.
هر شعری را نخوانید.
شعر شناسنامه دار بخوانید.
شعرهایی با مضمون عزت مدارانه بخوانید مثل:

با دست بسته است ولی دست بسته نیست
زینب سرش شکسته ولی سرشکسته نیست
بارسفر، خطر، غم بازار، چشم شور
داغ سه ساله دیده ولی باز خسته نیست

شعر را اشتباه نخوانید.
شعر محاوره ای را به حداقل برسانید.
از عبارتی مانند: بزرگی گفت، عَلی ما نُقِل و … استفاده نکنید.
برای اینکه بتوانید از مردم اشک بگیرید باید در خلوت خود بخوانید و اشک بگیرید.

*چه کنیم که روضه خوان تاثیر گذاری باشیم

۴۰زیارت عاشورا با صد لعن و صد سلام به همراه نماز زیارت و دعای علقمه بخوانیدو ثوابش را به روح حضرت رضا(علیه السلام) هدیه کنید و از آن ها بخواهید که به زبان شما نمک روضه بدهند. قبل از جلسه ذکر بگویید و توسل کنید و از خود ائمه(علیهم السلام) بخواهید اذن و اجازه روضه خوانی بدهند. قبل از محرم و صفر حتما به زیارت مشهد بروید.

*عناصر تشکیل دهنده حماسه کربلا

مقام معظم رهبری عناصر تشکیل دهنده حماسه کربلا را در ۳ گزینه نام برده اند:
۱- عقلانیت
۲- حماسه و عزت
۳- عاطفه و عشق

هیچ کار اباعبدالله(علیه السلام) خارج از عقلانیت نبود پس روضه های ما هم باید مبتنی بر عقلانیت باشد. بعد از رحلت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) شروع از کار افتادگی عقول است و اوج آن مربوط به عاشورا است.بلائی که بر سر اهل بیت(علیهم السلام) در کربلا آمد اسلام اجازه نمی دهد بر سر کفار بیاوریم:
در ماه حرام به جنگ دشمن نرویم – خانه اش را به آتش نکشیم –
اسرا را به ذلت نکشیم – بین سر و بدن جدایی نیدازید – مثله نکنید و …
نمونه هایی از دستورات اسلامند.

شیخ شوشتری در توضیح “نداهای هفت گانه هَل مِن ناصِر” نوشته اند در مرحله چهام دو نفربه کمک اباعبدالله(علیه السلام) آمدند یکی عبدالله ابن حسن(علیه السلام)، دیگری طفل خردسالی که دختر بود و در جلوی چشمان مادرش با شمشیر او را به دو نیم تبدیل کردند. این نمونه ای از تعطیلی عقول، نعل زدن به اسب ها نمونه دیگر و هزاران نمونه دیگر.

تمام ماجرای کربلا حماسه و عزت بوده است. میرزا حبیب اله در اسرار الحسینیه روایتی آورده که حسین(علیه السلام) مخیّر شد فرمانروای زمین و زمان شود ولی به خدا پاسخ داد من لقای با تورا به چیزی عوض نمی کنم.

*پیرامون خطبه حضرت عباس(ع) در مکه

درباره خطبه قمربنی هاشم(علیه السلام) در خانه خدا هیچ سند معتبری تحقیقا عرض می کنم وجود ندارد، اما ادبیات بسیار زیبایی دارد. در جایی می فرمایند: ای مردم شما در گرد خانه خدا در طوافید اما اگر پرده ها کنار رود می بینید که کعبه به گرد حسین(علیه السلام) در طواف است.
امام حسین(علیه السلام) از عاطفه هم استفاده کردند. بعد از شهادت علی اصغر(علیه السلام) دو نفر از لشگر دشمن که برادر بودند پشیمان شدند و در رکاب حضرت شهید شدند. مقام معظم رهبری فرمودند به اسم روشنفکری از روضه ها فاصله نگیرید.

*دلایل اینکه نام امام حسین(علیه السلام) اباعبدالله است چیست؟

۱- رسول الله(صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: حسین منی انا من حسینی،
گوئیا امام حسین(علیه السلام) پدر رسول گرامی اسلامند.

۲- حسین(علیه السلام) حق پدری بر گردن همه بنده های خدا دارند، چون دین و بندگی خداوند به برکت خون سیدالشهدا(علیه السلام) زنده مانده است.

۳- حسین(علیه السلام) زیباترین مصداق بندگی را به نمایش گذاشتند.”طبق سنت عرب، اشخاص با شایسته ترین ویژگیشان شناخته می شوند که به آن کنیه می گویند و از آن جا که حسین(علیه السلام) زیباترین و شایسته ترین ویژگی بندگی را دارد او را اباعبدالله مورد خطاب قرار می دهند”

درباره عزت باید بدانیم در سنگین ترین روضه عاشورا که مصیبت حضرت علی اکبر(علیه السلام) است،سیدالشهدا(علیه السلام) بهیچ عنوان شکوه نمی کنند. در مورد جانسوزترین مصیبت یعنی مصیبت حضرت علی اصغر(علیه السلام) نیز همینگونه است.

آقا اباعبدالله(علیه السلام) از لحاظ زمانی ۳ ساعت در گودی قتلگاه بودند و در لحظات آخر حمد و ستایش خداوند را بجا می آوردند.

*حرف آخر

جوانیتان را صرف سیدالشهدا(علیه السلام) کنید تا در پیری لذتش را ببرید. در این دستگاه به کم هم قانع نباشید. در این ملاحظه باشید که اجر و مزدتان با حضرت زهرا(سلام الله علیها) است و در برابرتان امام زمان(علیه السلام) ایستاده است.عزت دست خداوند است.

منبع : سایت استجاب
 



موضوعات مرتبط: * مقتل شناسی - استاد مومنی
[ 3 / 12 / 1390 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

درس مقتل شناسی (بخش3)

 




 استاد حجة الاسلام دکتر سید حسین مومنی


*سخنران و مداح مکمل همدیگرند.

منِ واعظ وشما که مداح هستید هردو برای حضرت اباعبدالله(علیه السلام) می خوانیم، باید حرمت همدیگر را حفظ کنیم و مکمل یکدیگر باشیم. روضه خوانی سنت علماست ما باید مقتل بخوانیم و شما مداحان همین مقتل را به زبان شعر بخوانید.


استادِ حضرت آیت الله بهجت به نقل از خودشان هم مرجع تقلید و درس خارج گو بوده و هم روضه خوان. آیت الله مظاهری به مداح می گویند جهت روضه را من تعیین می کنم شما هم ۱۰ دقیقه بخوانید.

همین استاد حضرت آیت الله بهجت(ره): حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) را در خواب می بینند. رسول الله(صلی الله علیه و آله وسلم) به او می گویند می خواهیم مرجعیت شیعه را به شما بدهیم.ایشان پاسخ می دهند،

اختیار انتخاب دارم یا خیر؟ حضرت می فرمایند: می توانید! ایشان پاسخ می دهند اگر انتخاب با خودم است می خواهم زندگیم از روضه خوانی تامین شود و من مرجعیت را نمی خواهم. رسول اکرم استادِ آقای بهجت را سه نصیحت فرمودند که عبارتند از:

*روضه مکشوف بخوانیم یا نه؟

اگر فضای جلسه مهیا بود و حق روضه ادا شد و از لسان معصوم این روضه بیان شده بود باید بخوانیم. بعضی ها به سندیت ناحیه مقدسه ایراد می گیرند،من تحقیقا اعلام می کنم که اینونه نیست و سند آن محکم است. برطبق زیارت ناحیه مقدسه ببینید آقا چطور با جدشان صحب می کنند؟!

سخنان امام رضا(علیه السلام) نوعا لیف و نرم است اما وقتی به حضرت اباعبدالله(علیه السلام) می رسند سریعا وارد اصل روضه می شوند. “ان یوم الحسین اقرح جفوننا و …” مضیبت حسین(علیه السلام) چشم های ما را زخم کرده و اشک های ما را جاری ساخته و عزیزان ما را در کربلا به ذلت(ظاهری) کشانده.

در مبحث استخراج روضه دقت کنید در کربلا ما خیمه ای داریم به نام “دارالحرب” که قبل از شروع جنگ اتاق جلسات جنگ بوده و بعد از به شهادت رسیدن عزیزان، بدن ها را ابی عبدالله(علیه السلام) به آن جا می بردند. در شب ۱۱ محرم خیمه ها را آتش زدند، پس حتما دارالحرب نیز آتش گرفته و اگر بدن ها در آن بوده باشد…؟؟؟!!!


منبع : سایت استجاب



موضوعات مرتبط: * مقتل شناسی - استاد مومنی
[ 2 / 12 / 1390 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

درس مقتل شناسی (بخش2)

 

 

استاد حجة الاسلام دکتر سید حسین مومنی


*مخاطب ما چه کسانی هستند.

مخاطبان ما در درجه دوم مردم هستند، در درجه اول خود اهل بیت(علیهم السلام) هستند. چندسالپیش در درس خارج فقه و اصول مرحوم آیت الله شیخ جواد تبریزی(ره) در مسجد اعظم قم بودم، پیرمردی آذری زبان در پای منبر بود که بسیار به حضرت آیت الله اشکال می کرد و آقا هم جواب می داد.

بعداز چند مرتبه آقا عصبانی شدند و گفتند که من جواب دادم دیگر بس است. پیرمرد با عصبانیت گفت: شما جواب مرا ندادید شما روضه خواندید.

در آن لحظه دیدم حضرت آیت الله منقلب شدند و بغض کردند، سه مرتبه فرمودند: ای کاش من یک روضه خوان بودم. بعد یک “السلام علیک یا اباعبدالله” گفتند که احساس کردیم ستون های مسجد اعظم قم به لرزه درآمد. ملاحظه کنید مرجع تقلید می گوید ای من یک روضه خوان بودم.

در خواب حضرت آیت الله بروجردی را دیدند و پرسیدند آقا شما چطورید آیا کسی هم همراه شما است؟ ایشان پاسخ داده بودند: بله. سید فلانی که با الاغ به مجالس زنانه در
روستاهای اطراف می رفت و برای آن ها روضه خوانی می کرد، در بهشت همنشین من است.

 
ناصرالدین شاه (در مجلسی که سید احمد خاتمی حضور داشتند من این نام را بردم، ایشان تذکر دادند که بگوئید”ناصر شاه قجر”) برای حضرت اباعبدالله(علیه السلام) زیاد مجلس برپا می کرد و در میانه مجلس وارد می شد که بیشتر جلب توجه کند.

به او گفتند شیخی در کاشان است که چون خیلی خوب روضه می خواند مخاطبان زیادی دارد. دستور داد او را بیاورند و مجلسی برپا کنند.این کار را انجام دادند. در میانه مجلس آن شیخ، ناصر شاه قجر وارد شد. شیخ اصلا اعتنایی نکرد و به گوشه ای خیره شد و صحبت هایش را ادامه داد.

 ناصرالدین شاه خیلی عصبانی شد و بعد از جلسه از او توضیح خواست. شیخ پاسخ داد: روزی در کاشان نزدیک ظهر از جلسه ای که داشتیم به خانه آمدم تا نماز بخوانم و استراحتی کنم و غذا بخورم تا به جلسه بعدازظهرم بروم.

درب خانه را زدند. باز کردم. پیرزنی بود و گفت شیخ همین الان می آیی برای من روضه بخوانی؟ فوری هم از گوشه چارقدش مبلغ ناچیزی را درآورد و گفت این هم پولت. پاسخ دادم نه مادر، خسته ام بعدازظهر هم منبر دارم باید استراحت کنم. شما برو شخص دیگری را پیدا کن.درب را بستم چند قدم که برداشتم پشیمان شدم و پا برهنه دویدم و پول را گرفتم. به منزلش رفتم، چندین زن نشسته بودند.

سخنانی گفتم و شروع به روضه کردم تا “السلام علیک یا اباعبدالله” گفتم زن ها با حالت عجیبی شیون کردند. دقت کردم دیدم حضرت زهرای مرضیه(سلام الله علیها) در کنار درب ورودی ایستاده و تا من نام حسین(علیه السلام) را می برم بی بی ضجه می زنند و به ضجه حضرت زهرا(سلام الله علیها) همه ضجه می زنند.

 
از آن سال به بعد هرجا روضه می خوانم بی بی(سلام الله علیها) را می بینم. من برای حضرت زهرا(سلام الله علیها) روضه می خوانم نه برای تو.

*ما چقدر اعتقاد داریم که ائمه(ع) در جلسه حضور دارند.

در بحارالانوار ج ۹۸ ص ۷۴ از قول امام صادق(علیه السلام) آمده است که: ستایش مخصوص خداوندی است که در میان مردم افرادی را قرار داد که به سمت ما می آیند، مدح ما را می کنند و مرثیه ما را می خوانند و به واسطه این امور به ما نزدیک می شوند.

آیت الله روحانی می فرمودند: فردی به نام حاج احتشام که روضه خوان حرم حضرت معصومه(سلام الله علیها) بوده، نقل می کرد: هر زمانی که من از جلسات و هیآت می آمدم مادرم درب مجلس نشسته بود ونگران من بود و وقتی من به او می گفتم که من بزرگ شده ام و شما نگران نباش و خودت را در سختی نینداز، پاسخ می داد: من دل نگران ذاکر اهل بیت(علیهم السلام) هستم.

حاج احتشام نقل می کند وقتی مادرم از دنیا رفت هنگام تدفین گفتم یازهرا(سلام الله علیها) من کسی را در قبر گذاشتم که تا پاسی از شب نگران ذاکر تو بود کمکش کن و تنهایش مگذار.
مدتی بعد یکی از اقوام، مادرم را در خواب دید که به او گفته بود به پسرم بگوئید مرا به خوب کسی سپرده است. از لحظهای که مرا در قبر گذاشته اید و به حضرت زهرا(سلام الله علیها) سپرده اید، من ملازم و همراه حضرت زهرا(سلام الله علیها) هستم.

دونفر باهم عازم کربلا شدند. به کاروانسرایی رسیدند. یکی از آن دو مریض شد و نتوانست به زیارت برود. دیگری رفت و بازگشت. فرد مریض به دیگری گفت من ثواب زیارت تو را به فلان قیمت می خرمو او نیز پذیرفت. هر دو در کاروانسرا حضرت زهرا(سلام الله علیها) را در خواب دیدند؛
حضرت زهرا(سلام الله علیها) کسی را که ثواب زیارت کربلا را خریده بود دعا کرد و در حق کسی که این ثواب را فروخته بود نفرین کرد. شما چه سله و پاکتی بالاتر از این می خواهید؟

روایتی از امام زمان(علیه السلام) در مکیال المکارم ج ۲ ص ۴۶نقل شده است: من همیشه برای مؤمنی که مصائب جد شهید مرا متذکر بشود و بعد برای فرج من دعا کند، دعا می کنم. شما چه سله ای از این بالاتر می خواهید که امام زمان(علیه السلام) دعایتان کند. می شود روی این خواندن قیمت گذاشت؟

*ائمه(ع) ذره ای به کسی بدهکار نمی مانند.

ائمه(علیهم السلام) ذره ای به کسی بدهکار نمی مانند چه در این دنیا چه در آخرت. امام مجتبی(علیه السلام) شعری را به قیمتی گزاف از عمروعاص خریدند.
دلیلش را از حضرت(علیه السلام) پرسیدند؟ فرمودند: این شعر در وصف پدرم علی(علیه السلام) است اگر عمروعاص با این شعر از دنیا برود ما باید در قیامت شفاعتش کنیم.
یقین داشته باشیم اهل بیت(علیهم السلام) ما را از همه لحاظ مادی و معنوی تامین می کنند، از جایی که حدسش را هم نمی زنیم ما را تامین می کنند.

منبع : سایت استجاب



موضوعات مرتبط: * مقتل شناسی - استاد مومنی
[ 1 / 12 / 1390 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

درس مقتل شناسی (بخش1)

 

 

استاد حجة الاسلام دکتر سید حسین مومنی

*ضرورت استفاده از روایات در مداحی:

یکی از حسن های ذاکرین قدیمی این بود که ابتدا روایاتی می خواندند و بعد قصیده و غزل خود را و مطالب خود را مرتبط با آن روایات و مناسب خاص آن جلسه تنظیم می کردند. آن ها عباراتی که از لسان معصوم(علیه السلام) صادر شده بود را غلط نمی خواندند، صحیح می خواندند.

تاثیر کلام یک مداح:
در جلسه ای بودم یک مداح قدیمی روایتی را خواند که خودم بارها آن را خوانده بودم ولی وقتی ایشان خواند اثر زیادی داشت ودل ها را تکان داد و مجلس حال عجیبی پیدا کرد.

*برای چه می خواهیم مداح شویم و بخوانیم:


باید بدانیم در این مسیر دنبال چه هستیم. آیا می خواهیم شور و ذوق دوران جوانی را ارضا کنیم؟ آیا می خواهیم به شهرت برسیم؟ “خدمت حاج علی انسانی بودم جوانی آمد و گفت که آقای انسانی می شود دست مرا هم بگیرید تا مثل فلانی معروف شوم و CDهای مرا هم تکثیر کنند” اگر انسان خود را نشناخته باشد و به شهرت برسد بدبخت و عاقبت به شرّ می شود.

شهرت شهوت می آورد. آیا برای اهل بیت(علیهم السلام) می خوانیم؟ باید مداحی را راه و طریق برای سلوک الی الله قرار دهیم. باید همه وجودمان را برای اهل بیت(علیهم السلام) قرار دهیم، حنجره مان را، سلامتی جسم و همه وجود و آبرویمان و … را همه و همه را. این طریق، طریق و راه درست است. مداحی وسیله ای است برای رسیدن به هدف ، که همانا تقرب الی الله است.

صدای خوش یک امتیاز است ولی حرف اول و آخر و تنها شرط نیست. مهم این است که بدانی در دلت با چه کسی حرف می زنی و طرف حسابت کیست؟ و بدانی چه می کنی؟ اگر این امور جا نیافتاد، وقتی مشهور شدی؛ یادت می رود که این عزّت و قیمت را چه کسی به تو داده و دیگر شکر نعمت را بجا نمی آوری و همانطور که می دانید اگر قدردان
و شاکر نباشیم نعمت را از ما می گیرند.

*آسیب ها و آفت ها:

آسیب ها و آفت هایی که در این راه می باشد بسیار زیاد و سنگین هستند. غرور و تکبر یکی از این آفت های خانمانسوز می باشد. مثلا اگر مشهور شدیم و جواب سلام ما نسبت به قبل با افراد مختلف فرق کرد نشان دهنده غرور است. چرا باید غرور داشته باشیم؟ چرا باید سرد و سنگین جواب سلام بدهیم؟ چون برای سیدالشهدا(علیه السلام) می خوانیم؟

ما گدایان خیل سلطانیم جملگی هرچه هست از او داریم
به طفیلی که خاک درگه اوست پیش مردم گر آبرو داریم
مردم شهر محض حرمت اوست گر به یک نوکر احترام کنند
به گل روی سیدالشهدا(علیه السلام)ست با تواضع اگر سلام کنند

*مراقب باشیم توفیقی که به ما دادند را از ما نگیرند.

حضرت آیت الله وحید خراسانی از استاد خود نقل کرده اند:
” خبر آوردند شیخ جعفر شیرازی در نجف از دنیا رفته اند. استاد بسیار ناراحت شدند و داستانی را از سید جعفر برای من نقل کردند، که شبی استاد خواب حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) و قمربنی هاشم(علیه السلام) را دیده اند که لیستی در دست حضرت عباس(علیه السلام) بوده و اباعبدالله(علیه السلام) به ایشان فرموده که اسم فلانی را از لیست خط بزنید و اسم سید جعفر را به جایش بنویسید.

«آیت الله وحید می گویند: استاد اسم فردی را که از لیست خط خورده بود، می دانست ولی به من نگفت » پس ممکن است اگر قدر این نعمت را ندانیم اسم ما نیز از لیست خط بخورد.

حالا مگر سید جعفر چه کرده بود؛ استاد گفت: فردا صبح که سید جعفر آمد به درس به او گفتم دیشب چه کردی؟ سید جعفر گریه کرد و پاسخ داد که در کتابخانه ام مشغول مطالعه بودم به خودم گفتم چرا اینقدر که وقت برای فقه و اصول گذاشته ام کمی هم وقت جهت روضه خواندن برای جدّم صرف نکرده ام.

با پای پیاده به کربلا رفتم و از حضرت اذن روضه خوانی گرفتم و برگشتم. کتاب مقتلی آوردم و برای خانواده ام از روی کتاب روضه خواندم.”

ببینید یک شب برای خانواده خودش روضه خوانده به مقامی رسیده است که اباعبدالله(علیه السلام) به عباس(علیه السلام) می گوید اسم فلانی را وارد لیست کنید. قدر این روضه خوانی را باید بدانید.
 

منبع : سایت استجاب



موضوعات مرتبط: * مقتل شناسی - استاد مومنی
[ 30 / 11 / 1390 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

درس آداب و اصول ذاکری جلسه چهارم

 

 

درس آداب و اصول ذاکری (جلسه چهارم) استاد سازور

ذاکر اهل البیت(علیهم السلام) باید توانایی دعاخواندن داشته باشد. اصل خواندن دعا، ثواب دارد. ولی معلوم نیست شعری که ما انتخاب کردیم شعر مورد نظر اهل البیت(علیهم السلام) باشد. ولی ادعیه، کلام نورانی اهل البیت(علیهم السلام) هستند.

 در زیارت جامعة کبیره می خوانیم که « کَلامُکُم نُور ». شما اجباراً در بعضی از موارد باید روضه را همراه دعا بیان کنید تا مستمع بیشتر و بهتر با معارف اهل البیت(علیهم السلام) آشنا شود. مثلاً در هنگام روضه خواندن، مجبور شوید فرازهایی از دعای ندبه یا جامعة کبیره را بخوانید اگر نتوانید دعا را بخوانید اثر منفی خواهد گذاشت.

ویژگیهای ذاکر:
در فصل گذشته صفات ذاکر را بیان کردیم و در این فصل می خواهیم ویژگیهای یک ذاکر را بیان نماییم. فرق بین صفت و ویژگی در اینست که صفت در وجود انسان قرار دارد، ولی ویژگی را باید فرد در وجود خود ایجاد نماید.

ویژگیهای یک ذاکر عبارتند از:
۱- دارا بودن صوت خوش:
صوت خوب می تواند یکی از ابزار مهمی در جذب افراد به سمت مجالس اهل البیت(علیهم السلام) باشد. مشخصة یک ذاکر اهل البیت(علیهم السلام)، خوب خواندن است. به ما سفارش شده است که حتی قرآن و اذان را نیز با صوت خوب بخوانند.


۲- خوب خواندن و کم خواندن:
همة هدف ما در دستگاه سیدالشهدا(علیه السلام) اینست که در مردم تشنگی ایجاد کنیم و مردم را تشنة روضه خوانی و دستگاه سیدالشهدا(علیه السلام) نگه داریم، چون ظرفیتهای مردم با هم فرق می کند. بنابراین ذاکری که هم کم و هم خوب بخواند ضمن اینکه در مردم تشنگی ایجاد خواهد نمود مردم نیز به مجالس علاقمند می گردند.
از سوی دیگر ذاکر باید صداقت در خواندن داشته باشد یعنی اگر می گوید ۲ بیت می خوانم و رفع زحمت می کنم حتماً باید بیشتر از ۲ بیت نخواند.

آب کم جوی و تشنگی آور بدست
تــا بجوشــد آبت از بـالا و پسـت

۳- ذاکر باید دعاخوان باشد:
ذاکر اهل البیت(علیهم السلام) باید توانایی دعاخواندن داشته باشد. اصل خواندن دعا، ثواب دارد. ولی معلوم نیست شعری که ما انتخاب کردیم شعر مورد نظر اهل البیت(علیهم السلام) باشد. ولی ادعیه، کلام نورانی اهل البیت(علیهم السلام) هستند.
در زیارت جامعة کبیره می خوانیم که « کَلامُکُم نُور ». شما اجباراً در بعضی از موارد باید روضه را همراه دعا بیان کنید تا مستمع بیشتر و بهتر با معارف اهل البیت(علیهم السلام) آشنا شود. مثلاً در هنگام روضه خواندن، مجبور شوید فرازهایی از دعای ندبه یا جامعة کبیره را بخوانید اگر نتوانید دعا را بخوانید اثر منفی خواهد گذاشت.
 

در دعاخواندن توجه به چند نکته حائز اهمیت است:
اول اینکه اصل خواندن دعا ثواب زیادی دارد چون از لسان اهل البیت(علیهم السلام) بیان شده است.
دوم اینکه دعا را باید بطور صحیح و درست بخواند.
سوم اینکه ذاکر باید معانی دعا را هم بداند.
وچهارم اینکه ذاکر باید بداند نکات دعایی را درکجای شعر یا مقتل استفاده نماید.


۴- ذاکر باید اهل سوز و اشک چشم باشد:
امام صادق(علیه السلام) فرمودند: « شما وقتی که در مصائب جد ما، اشک بر گونههایتان جاری شود، اولین اثرش اینست که خدای متعال گناهان آن شخص را میبخشد وگناهان و رذائل او تبدیل به حسنات می گردد. » انقلاب امام سجاد(علیه السلام)، انقلاب اشک بود. سلاح مومن، اشک او است. اشک سلاحی است که صدا ندارد ولی تأثیرش بسیار زیاد است.

در روایت آمده که: « اگر یتیم قطره ای اشک بریزد عرش خدا به لرزه در می آید. » و باز در روایت داریم که فرمود: « اشک که بر گونه جاری شد، درهای رحمت خدا باز میشود. » نوعاً کسانی که دارای اشک چشم هستند مورد عنایت پروردگار و اهل البیت(علیهم السلام) می باشند. ذاکر باید خود اهل سوز و اشک چشم باشد، در غیر اینصورت نباید از مردم و مستمعین خود توقع داشته باشد. شما باید زمانیکه در مجلس اهل البیت(علیهم السلام) شرکت میکنید این سلاح را همراه خود
بیاورید، زیرا شما به جنگ با شیطان میروید.

منبع :سایت استجاب 
 



موضوعات مرتبط: * پای درس اساتید- استاد حسین سازور
[ 29 / 11 / 1390 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

درس آداب و اصول ذاکری جلسه سوم

 

 

درس آداب و اصول ذاکری (جلسه سوم) استاد سازور

صفات ذاکری:
۱- صفات باطنی:
صفات باطنی همان تقوای الهی است. باید سعی کنید حلال و حرام خدا را رعایت نمایید.
خودتان را با تقوای الهی زینت ببخشید. با نفس خود مبارزه کنید و رذائل را از وجودتان تطهیر نمایید تا انسانهای پاک و متدین گردید.

۲- صفات ظاهری:
مداح اهل البیت(علیهم السلام) نه تنها باید دارای صفات خاص باطنی باشد بلکه از نظر ظاهری هم باید دارای ویژگیهای خوبی باشد. در حال حاضر مشکلی که ما خیلی با آن روبرو هستیم همین ظاهر ذاکرین می باشد. ما نباید ظاهر خود را طوری آراسته کنیم که مورد سؤال دیگران قرار بگیریم.

 از جمله مواردی که باید در آراستگی آن دقت کافی و وافی داشته باشید، مواردی مانند: چگونگی لباس، شغل، نام، محاسن و نظافت شخصی و ظاهری می باشد. مداح باید نام یا لقب مناسب برای خود انتخاب نماید و لباسش ساده و مرتب باشد. شغل مداح نیز باید با وظیفة مداحی تناسب داشته باشد و حتی حد محاسن و شارب شرعی رارعایت نماید. 

منبع : سایت استجاب



موضوعات مرتبط: * پای درس اساتید- استاد حسین سازور
[ 28 / 11 / 1390 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

درس آداب و اصول ذاکری جلسه دوم

 

درس آداب و اصول ذاکری (جلسه دوم) استاد سازور  

علل انتخاب شدن ما برای مداحی:
( به تعبیر دیگر چرا وظیفة مداحی به دوش ما گذاشته شده است ؟ )
اگر ما جواب این سوال را بدانیم، سرمایه های خوبی بدست میآوریم و سعی میکنیم از این
سرمایه به نحو احسن حفاظت و حراست کنیم و در نتیجه فیض آن را خودمان می بریم. مال خوب، سرمایه خوب، فکر خوب و… نیاز به محافظت خوب هم دارند و نباید آنها را به راحتی از دست داد.

بنابراین اگر کسی فهمید که چرا مداح شده در نتیجه مواظبت و مراقبتش بیشتر خواهد بود. دلائلی که ما برای کسوت نوکری و مداحی اهل البیت(علیه السلام) انتخاب شده ایم عبارتند از:

۱- پی بردن به عنایت خاص خدای متعال یا اهل البیت(علیه السلام):
انسان باید درک کند که این مسئولیتی که روی دوشش گذاشته شده، عنایت خاص خدای متعال و اهل البیت(علیه السلام) است. تشخیص این عنایت به عهدة خود انسان است. اگر ما دارای صفات مدح شدیم، در نتیجه اهل البیت(علیه السلام) ما را یاری میکنند، یعنی عنایت خاص به ما خواهند داشت.

۲- کشف تواناییهای مداحی در درون خود:
هر کسی خودش متوجة این امر میشود که چه تواناییهایی در وجود خود به صورت بالقوه
دارد. مثل داشتن صوت خوش، سرودن شعر، بیان خطابه و تقلید صدا از بهترینها و…، مثلا
در بین چند نفر متوجه میشود که صوت او از همه بهتر است. اگر فردی در خودش، یکی از
عواملی که بیان شد کشف کرد، پس می تواند خود را برای مداحی آماده نماید.

 3- نگاه خاص به محیط اطراف خود و تطبیق با رویدادهای مربوط به اهل البیت(ع):
باید سعی کنیم که نگاهمان به رویدادهای اطراف، نگاه خاص باشد. بعضی از مداحان با تجربه هستند که برای روضه خواندن، از رویدادها و اتفاقات محیط خود کمک میگیرند. بنابراین اگر در وجود کسی، توانایی مداح شدن به وجود آمد حتما نگاهش با دیگران متفاوت خواهد بود.

 ۴- یقین و اطمینان از ممهور شدن به مهر فاطمی و علوی:
ما باید یقین کنیم که حضرت زهرا (س) و امیرالمؤمنین(علیه السلام) به ما مهر نوکری زدهاند و این مسئولیت را برعهدة ما گذاشته اند. البته یقین مداح، حجتی برای دیگران نیست. بلکه این یقین برای خود فرد مداح و کسانی که به او اعتماد دارند مورد وثوق می باشد. همانطور که مکاشفات افراد، برای خودشان و افرادی که مورد اطمینان آنها هستند مستند و مستدل می باشد.

 این یقین از راههای مختلفی بدست می آید که عبارتند از:
الف: فرد مستقیما انتخاب شدة اهل البیت(علیه السلام) باشد.
ب: از طریق افراد مورد وثوق مانند اولیاء الله به او ثابت شود.
ج: دعای خاص افراد مستجاب الدعوه مانند پدر و مادر باعث شود.
د: از طریق پی بردن به عظمت مداحی.

منبع : سایت استجاب



موضوعات مرتبط: * پای درس اساتید- استاد حسین سازور
[ 27 / 11 / 1390 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

درس آداب و اصول ذاکری جلسه اول

 

درس آداب و اصول ذاکری (جلسه اول) استاد حاج حسین سازور

در ابتدا بنده چند نکته را باید در جمع شما ستایش جویان اهل البیت(علیهم السلام) عرض کنم. همانطوری که می دانید خواندن در پیشگاه حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) دارای یک سری ظرافت ها و لطافت هایی است که رعایت آنها باعث اثرگذاری بیشتر، هم در ذاکر یا مداح و هم در مستمعین می گردد و همانطوری که خواندن مداح یا ذاکر، دارای ظرافت های خاصی است، شخص مداح یا ذاکر هم نیز باید از نظر روحی لطیف و ظریف باشد.زیرا انسان سنگدل، هیچگاه نمیتواند فردی مؤثر و نوکری ارزشمند برای امام حسین(علیه السلام) باشد.

یکی از مواردی که باعث سنگدلی فرد می شود، اینست که ذاکر یا مداح به این مسئله، یعنی مداحی اهل البیت(علیهم السلام) به عنوان یک شغل نگاه کند. نکتة دیگر اینکه ما باید توجه داشته باشیم که دریای خوانندگی و مداحی اهل البیت(علیهم السلام) آنقدر وسیع است که تمامی ندارد. خواندن در دستگاه امام حسین(علیه السلام) مانند دعا کردن،تمامی ندارد، میدان وسیعی است که حدود آن را نمی توان معین نمود. همانطوری که ما نمی توانیم برای فضائل و کرامات اهل البیت(علیهم السلام) حد و حصری قائل شویم، برای نوکری اهل البیت(علیهم السلام)، از نظر ارزش گذاری معنوی نیز نمی توان حد و حدودی در نظر گرفت.

دیگر اینکه در دستگاه سیدالشهدا(علیه السلام)، داشتن صدا و صوت خوب، اصل نیست گرچه صدا جذابیت دارد، یا اصل، داشتن محفوظات نیست گرچه محفوظات جایگاه ویژهای در ذاکری دارد و همة اینها در بهتر فهماندن معارف اهل البیت(علیه السلام) لازم است. ولی اینها همه جزو ابزار مداحی هستند و اصل چیز دیگری است که ما در این درس به توضیح آن اصول می پردازیم. البته ما در این مقال، آداب مداحی و ذاکری را خدمت شما عرض خواهیم کرد. مطالب هم مطالبی تازه ای است البته نه اینکه این مطالب نبوده اما در ذاکری و مداحی اهل البیت(علیهم السلام)، خیلی از افراد به این اصول بی اهمیت و بی دقت هستند.


اصول و پایه ذاکری بر ۴ محور استوار است:
۱- آداب ذاکری
۲- فنون ذاکری
۳- تاریخ در ذاکری
۴- مقتل در ذاکری

منبع : سایت استجاب



موضوعات مرتبط: * پای درس اساتید- استاد حسین سازور
[ 26 / 11 / 1390 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

درس رسالت نوکری جلسه پنجم

  استاد حاج منصور ارضی (جلسه پنجم) درس رسالت نوکری

مثلا مسلمانهائی که با جعفر طیار (علیه السلام) به وادی نجاشی یعنی حبشه رفتند یا بلال که نامش همراه اذان بلند است یا اصحاب کهف که قرآن از ایشان نام برده،همه و همه رنج هایی رامتحمل شده اند که در تاریخ مشخص است.خیلی ها قبل ازاین که اهل بیت(علیهم السلام)بیایند،فدایی شدند و داخل روغن های داغ انداخته شدندو سوختند، چرا؟ برای این که مداح خدا بوده اند و نام خدا بر زبانشان جاری بود.

خیلی از نوکرهای اباعبدالله الحسین(علیه السلام)به جرم این این که نام حسین (علیه السلام)را بردند به زندان رفتند. سرب داغ روی سرشان ریخته شد و کشته شدند و مثله گشتند.
بعد از هزار و چهارصد سال که از تاریخ گذشته است و ملائکه آمده اند ورفته اند،پیغمبر و امامان ما رنج هائی را متحمل شده اند،هرکدام به نحوی به شهادت رسیده اند،در خانه اهل بیت(علیهم السلام)آتش گرفته،سرها بریده شده و حالا نوکر این خانواده شده ایم و قدر این نوکری را نمی دانیم و آن را در اثر بی معرفتی خیلی از مردم گذشته و حال،وبه علت بی توجهی خودمان یک امر کوچک می دانیم و خیلی جاها مخفی می کنیم که ما نوکر امام حسین(علیه السلام)هستیم .

 در عوض مطرح می کنیم که ما تحصیل کرده ایم و دارای فلان مدرک تحصیلی هستیم.ما باید بدانیم که شغل اول واصلی ما نوکری امام حسین(علیه السلام)است.شاید این نوکری در انظار مردم سبک باشد.اما این نظر مردم نباید برای ما معنایی داشته باشد.اشاره به همان صحبت حضرت امام (ره)که فرمود:اگر مردم شب بگویند زنده باد و صبح بگویند مرده باد،برای من فرقی نمی کند.برای ما هم باید این چنین باشد،چون ما به نتیجه نوکری رسیده ایم.

این عقیده بنده است که اگر کسی نوکر امام حسین (علیه السلام)را اذیت کند،مانند این که خود امام حسین(علیه السلام) را آزار داده است.این در صورتی است که ما به ارباب مان اطمینان داشته باشیم،کار خلاف و ناشایست که امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) راضی نیست راانجام ندهیم.

اگرشما و خانواده خود زمینه گناه فراهم کردید و آلودگی ایجاد شد،دیگر توقع نداشته باشید امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) یاریتان کند.شما کار نا شایست انجام ندهید،ببینید امام حسین(علیه السلام)چه می کند.خدا شاهد است که خود بنده چندین بار به این مقصود رسیده ام.

این جمله از دعای کمیل را که می فرماید:
اللهم و من ارادنی بسوئ فارده و من کادنی فکده.


خدا وامام زمان (عجل الله تعالی فرجه)اول از تو قبول میکنند چرا که به((وبشکرک مادحه))رسیده ای تا می گوئید ((هرکه به من نظر سوء دارد،به خودش برگردان))همان موقع به او می خورد.باید به حقیقت این مطلب برسید و بعد بخوانید.


چطور شما جگر،دل،کبدو کلیه هایتان را یک ساعت و نیم وقف خواندن دعای کمیل برای مردم می کنید،ولی خودتان ناامید از دعای کمیل برمی گردید؟معلوم می شود به حقیقت مداحی نرسیده اید.بنده به این نتیجه رسیده ام که اگر شب جمعه به دعای کمیل نروم آن هفته برایم تیره و تار است و احساس می کنم گم کرده ای دارم.آیا شما هم اینگونه هستید ؟اگر هستید خوشا به حالتان ولی اگر نیستید ضرر می کنید و به جایی هم نمی رسید.

پس مداحی تعریف نداشت خدا در قرآن مدح اهل بیت (علیهم السلام) را نمی فرمود:
انما یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا.

هر وقت این آیه را شنیدید و خواستید خداوند عطایی به مرحمت کند صلوات بفرستیدخدا از اهل بیت(علیهم السلام)تعریف کرده است،پس مداحی صفت خدایی است.

در روایت آمده است که امام جواد(علیه السلام)فرموده:یک صفت از خدا داشته باشید.مثل ستاریت خدا که البته ما نوکر ها صفت مداحی را گرفته ایم.پس اگر ما مدح اهل بیت(علیه السلام) را می کنیم،دستور بندگی ایت که خداوند بدان امر کرده تا ما آن را اجرا کنیم.

یکی از دستورات بندگی ایناست که ما آنچه را قرآن درباره اهل بیت(علیهم السلام)تعریف کرده است بازگو کنیم.منتهی به چه زبانی،به زبان نغمه و شعر که به قلب نزدیک تر است. البته مردم شعری را که دارای نورانیت اللهی باشد زودترمی پذیرند.

منبع:سایت استجاب
 



موضوعات مرتبط: - استاد منصور ارضی
[ 25 / 11 / 1390 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

درس رسالت نوکری جلسه چهارم

 

 

درس رسالت نوکری (جلسه چهارم) استاد حاج منصور ارضی ادامه بحث شکر

کسی که ((وبشکرک مادحه))سر مشق اوست و مداح هست، غیراز آن که باید شکرخداکند باید این شکر را مدح کند.یعنی برای مردم نعمت ها،شکرنعمت و کلا وادی شکرومشتقات راباز گو کندو باید همیشه یاد آور تمام مراحل بندگی انسانها از اول خلقت تا آخرخلقت آن ها باشد.

این یک نوع وظیفه سنگین رسالتی ماست که مردم رابه یاد خدا و غفلت های خودمان از این نعمتها بیندازیم و کفران نعمت ها،شکرنعمت ها،دستگیری خداو ستاریت خدا رابیان کنیم که اگر بیان نکنیم مشکل پیدا می کنیم.ما باید بفهمیم که این وظیفه بی جهت برگردن ما نیافتاده است و حساب و کتابی دارد.

پس ما باید اول مداحی خدا را کنیم،مدح خدا به اندازه آنچه نعمت به ما رسیده است و نه بیش از این،چرا که درباره نعمت خدا بحث لا یصف پیش می آید که ما نمی توانیم وصف نعمت خدا را آن چنان که هست بیان کنیم ولی می توانیم این رزاقیت خدا را به مردم تفهیم کنیم که این نعمت ها و صفات خدا به زبان مداحی و با نغمه و نوا انجام پذیر است.دانستن این نکته ضروری است که هر فطرتی که برای انسان ها در عالم قرار داده شده است با نغمه ساخته شده است.

اگر می گوییم در شش روز زمین و آسمان خلق شده،با نوا خلق شده است.روز و شب یک نواست که حالت پایین و بالا دارد و یک نت است.حال که مردم با این نت،صدا،آهنگ،نغمه و نوا که یک معنای الهی می دهد ساخته شده اند ما هم ازاین نوا استفاده می کنیم.

لذا می گویند قرآن خواندن برای مردم خوب است اما اگر با لحن خوش خوانده شود،ارزش بیشتری دارد.
در روایات و خود قرآن هم حدودی را بیان می کنند که این نغمه باید به نحوی خوانده شود که داری حزن باشد،حزن ممدوح.حزنی که انسان را بیدار می کنند.

روایت داریم که اگر کسی قرآن را به صورت آهنگ و موسیقی بخواند و طوری بخواند که نظرش دنیایی باشد و بخواهد صدایش را نشان بدهد،فردای قیامت چگونه عذاب می شود. پس می توانیم ((و بشکرک مادحه))را اینطور معنا و تعبیر کنیم که ما به شکری که خودت به ماارزانی داشته ای اول مداح خودت شدیم.

اینکه مااین مدح رااز کجاواز چه کسی آموختیم؟در جواب می گوییم از دعای کمیل واز صاحب دعای کمیل یعنی علی(علیه السلام)پس ما باید مدح امیرالمومنین(علیه السلام) را هم بیان کنیم که وظیفه ما و در فطرت ماست.درفطرت ما قرار داده اند که مداح اهل بیت(علیهم السلام)را بیان کنیم،منتهی هر کس به اندازه وسعش.آن کسی که بهتر می تواند اجرا کند وارد صحنه می شود و به یک نتیجه عالی هم می رسد.

لذا مداحی تکلیف کلیه انسانهایی است که بنده خدا هستند و ما می بینیم که همه انبیا این کارراانجام داده اندوبه نتیجه هم رسیده اند،زیرااگر حرکت الهی باشد،دارای نتیجه نیز خواهد بود.حال دراین راه دراین وادی یک عده از انسان ها هم بوده اند که مدح نفس،شیطان و بت های خود را کرده وبه زبان دیگر مدح شاهان روزگار راکرده اندکه ازنظر خداو اهل بیت(علیهم السلام)مردود هستند.

ولی ما وبزرگان ما مدح پاکان روزگار را انجام داده ایم و می دهیم.لذا خیلی از علمای بزرگ ما عنایات خاصی به مقوله مداحی دارند و مداحی خدا و اهل بیت(علیهم السلام)را هم برای خود و هم برای دیگران تاج افتخار می دانند.به خاطر همین است که خیلی از علماءبعد از وعظ،مداحی می نمودندو می گفتند که ما هرچه داریم از این نوکری است.


پس نوکری امرساده ای نیست،چراکه اگر ساده بود انسان ها انتخاب نمی شدند.درست است که انسان هر کارخوبی که انجام می دهد،خواست خدا بوده وخود انسان نیز انتخاب کرده است.حال که انتخاب کرده است باید بداند که این راه سخت است.مداحی خدا به پای چوبه دار رفتن دارد.به صلیب کشیده شدن دارد.سرجدا شدن دارد.این را بدانید که زمانی بوده استکه اگر کسی نام خدا را می بردیا سر ازتنش جدا می شد ویادر آتش می سوخت.

سلامت ماندن حضرت ابراهیم(علیه السلام)راخدا اراده فرمود و به آتش امر کرد: یانارکونی بردا و سلاما علی ابراهیم.

منبع : سایت استجاب
 



موضوعات مرتبط: - استاد منصور ارضی
[ 24 / 11 / 1390 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

درس رسالت نوکری جلسه سوم

 

 

درس رسالت نوکری (جلسه سوم) استاد حاج منصور ارضي

تعریف نوکری اهل بیت (علیهم السلام):

هرگونه خدمت گزاری مانند بر پایی مجالس سخنرانی مستمع بودن سینه زن بودن و از مصادیق عام نوکری اهل بیت می باشد لکن اینجا معنای خاص آن مورد نظر است :
به زبان ساده این که مداحی ابتدا شکراست و بعد جاری کردن این شکر به زبان و سپس بیان مصادیق شکرگزاری به زبان مدح برای عموم به شرط آنکه این مدح دال بر وجود آن ویژگیها در وجود ممدوح باشد. 

شرح تعریف نوکری:

دردعای کمیل آمده است و بشکرک مادحه، یعنی هر بنده ای به زبان امیرالمومنین (علیه السلام)باید شکر گزار و شاکر خدا باشد،یا شکر مدح کند با به دروازه شکرنتیجه مداحی اش معلوم شود لذا خیلی از علمای بزرگ ما این نتیحه را گرفته اند که مقام شاکرین آخرین مقام است حتی آخرین حرکت بندگی شاکربودن است .

حتی در زیارت عاشورا و سجده آخر زیارت که بحث خیلی عظیمی دارد،موضوع شاکرین مشخص می شود. در جملات ابتدایی دعای کمیل و قبل از جمله و بشکرک مادحه آمده است :
واسئلک به جودک … وان توزعنی شکرک .

یعنی خدایا از درگاه جود و کرمت مسئلت می کنم که شکر و سپاست را به من بیاموزی که اگر در مرحله اول این دعای ما قبول شود به مرحله دوم که همان مدح شکر است می رسیم.

منظور از ان توزعنی این است که خدایا باید خودت بیاموزی و بدهی . حال به صورت اکتسابی باشدیااحسانی . پس معلوم می شود این شکر ، خود یک حالت ، پدیده ، اخلاق و فضیلت الهی است که اول خدا باید لیاقت کسبش را بدهد ، لذا کسی که شاکر نباشد ارزشی ندارد .
حتی می گویند کسی که می خواهد به راه شکر برسدباید اول از مردم شروع کند،در آن روایت مشهور و عظیم هم که همیشه در اذهان مردم نیز بوده آمده است:
من لم یشکرالمخلوق لم یشکر خالق، پس موضوع شکر بیان شد.
انسان در شکر فقر خودش را می بیند و هیچ وقت به همراه شکر عجب نخواهد آمد.شکر باعث رد رزائل و کسب فضائل می شود.شکر باعث ازدیاد و اکمال نعمتمی شود که ازآیات و روایات این نکته مشخص می گردد.


حال داریم((وبشکرک مادحه))،((به شکرت مداح شدم و یا مدح شکرت را گفتم))نشان دهنده معنای کلی این جمله نیست و با این قالب جور در نمی آید. کسانی که شاکرند وشکرشان را به زبان می آورند قلیلند که این همان آیه قرآن است که می فرماید:
((و قلیل من عبادی الشکور.))
خداوند در جای دیگر در باره خود می فرماید:((فان الله شاکر علیم))
این آیات تفسیر دارد و نیاز به مفسر است و ما هم قصد تفسیر نداریم ولی به زبان خودمان می خواهیم ظاهر موضوع را بیان کنیم.
این آیه نشان دهنده این است شاکر کسی است که زبانش گویاست و نعمتهای خدا را بیان می کند.گروهی در حین بیان کردن نعمتهای خداوند مردم را نیز به سوی خدا دعوت می کنند.

ما در مقام شکرگزاری دو حالت داریم:حالت تولا این که باید شاکر باشیم و شکر گزار نعمت های خداوند ،مخصوصا آن نعمت عظیم که ولایت کلیه علویه اهل بیت(علیهم السلام)است که در آن ولایت خداهم موجود است.وحالت دوم این که شاکرانی هستند که علاوه بر شاکر بودن باید این شکر گزاری را نشر هم بدهند که به این گروه می گویند ((مداح شکر))چون مداح یا
نوکر خدا واهل بیت(علیهم السلام)کسی نیست که برای روزمره دنیا کاری را انجام بدهد بلکه ما برای او یک نوع رسالت قائلیم.

منبع : سايت استجاب



موضوعات مرتبط: - استاد منصور ارضی
[ 23 / 11 / 1390 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

درس رسالت نوکری جلسه دوم

 

 

درس رسالت نوکری (جلسه دوم) استاد حاج منصور ارضي

از دیگر بزرگانی که می توان به عنوان بزرگ این راه به وی اشاره کرد، حاج حسن ارضی است. اوصاحب نفسی است که شاگردی مرحوم شیخ محمود نجفی را برای خود فضل می داند و به آن افتخار می کندوبهره مندی خود را از آستان ارباب مدیون حاج اکبر ناظم (رحمة الله علیه) می داند. نوای حاج حسن ارضی سال های مدیدی در صحن و سرای سیدالکریم عبدالعظیم حسنی علیه السلام پیچیده است.

مرد مناجاتی که چهل سال مداوم کمیل امیر المومنین علیه السلام را برای مردم مشتاق به درگاه الهی خوانده است.ایشان اولین استاد خود را حاج آقا شمس فخر می داند. حاج حسن ارضی مداحی را هنر می داند و حرفه معرفی نمی کند.

حاج آقا آرام ایشان را “مجسمه اشک” می دانست و می فرمود:” از آن لحظه ای که حاج حسن به زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی(علیه السلام) می آمدگریه می کرد و تا آخر دعای کمیل اشک می ریخت. آن قدر بزرگانه با خواننده های دیگر برخورد می کرد تا راه پیدا کنند و پیشرفت نمایند و با مبتدی ترین خواننده گریه می کرد و مجلس او را گرم می کرد.بالاترین حاجات مردم در دعای کمیل سحر شب جمعه سید الکریم که با نفس حاج حسن ارضی عطر آگین بود برآورده می شد.

 یادم نمی رود یکی از رفقا که بعد از مدتی از خویشان حاج حسن آقا شد، بیماری سختی داشت که وقتی در فاطمیه در منزل حاج حسن آقا خدمت ایشان رسیدیم فرمودند: این درد در سحر شب جمعه درمان می شود و همان هم شد.” از حاج حسن آقا ارضی می توان به عنوان اولین استاد حاج منصور یاد کرد که در زمینه های مختلف مداحی برای او استادی کرده است.
 
در اینجا جا دارد ذکر خیری از مرحوم محبوبی داشته باشیم. مرحوم حاج آقا محبوبی، فردی بود کاسب که شغلش خرید و فروش در و پنجره های قدیمی بود. حاج آقا منصور با خیر از او یاد می کند.مردی که اهل مزاح بود ولی شوخی بیهوده از او نمی دیدند.راه گریه کردن را به قول خود حاج آقا، آقای محبوبی به ایشان یاد داد.
 
حاج آقا منصور ارضی می فرماید:
((سال ۴۱ و ۴۲ که از میدان اعدام به نازی آباد می رفتیم، در هیئتی به نام هیئت صبح های جمعه با ایشان آشنا شدم. او در اولیای خدا بارز بود.تقوی و عزاداری را با هم داشت. می فرمود تا کامل اشک نریختی، ناله نزن . ایشان مورد نظر شیخ رضا سراج بود . حالات گریه را که در روایات آمده را کاملا رعایت می کرد .

گریبان را باز می کرد و آستین را بالا می زد . ایشان برای امام مجتبی (علیه السلام) گریه عجیبی داشت . او یک فرد عادی بود اما وقتی وارد جایی می شد غوغا می کرد . او در مسجد خدا از دنیا رفت . انسان از دیدار او هیچگاه سیر نمی شد . در گریه توجهی به تماشای مردم نداشت .

روز عاشورا که بیرون می آمد روی زمین داغ می نشست و زبان می گرفت و جملاتی از مقتل می خواند و گریه می کرد کانه فرزند خودش از دنیا رفته . یا پدر خودش را کشته اند . او راه گریه کردن را به من یاد داد . براستی آن روایتی که فرموده اند : ((مردها در عزای ما مثل زن بچه مرده گریه خواهند کرد )) مصداقش حاج آقا محبوبی بود .

از دیگر اساتید ایشان می توان به حاج احمد آرونی متخلص به آرام دل ، شاعر اهل بیت (علیهم السلام) اشاره کرد . سوادش مکتبی بود ولی حکمت داشت .ارادت وی به امام زمان (عج) زبانزد است . این نکته را غالبا در آخر شعرهایش می توان یافت . آرام در ردیف صاحب نفسانی بود که بعضا شعرشان مستقیم از دهان ذوات مقدسه به آن ها تفویض شده است .

خود آرام می فرمود شبی فی البداهه در روضه حضرت زهرا (علیها السلام) از زبان علی (علیه السلام) گفتم : ((به پیش مصطفی شرمنده باشم )) بعد که به خانه رفتم بعد از گریه طولانی خوابم برد ، در خواب جمال دل آرای رسول اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) و امیر المومنین (علیه السلام) را زیارت کردم و علی با گریه عجیبی برخاستند و به من فرمودند می دانی بقیه اش چیست ؟ و بعد فرمود: (( که زهرا کشته و من زنده باشم )) .

آرام را در شعرهایش می توان شناخت . پیرمرد خانه نشینی که حماسه آفرین بود . نقش آرام دل را در شلمچه باید از نوارهایی پرسید که صدلی سینه زدن شهدا هنوز در آن محفوظ است . اگر غوغای کنار علقمه در مسجد جامع تهران به تصویر درآمد و خیلی ها با همان شور و حال رفتند و شهید شدند ، اثر شعر آرام و سبک آرام بود . او با تمام آرامش خود شور و ولوله بپا می کرد:

کنار علقمه شد غوغا
حرم دیگر ندارد سقا
واویلا واویلا واویلا

یادگار مرحوم حاج احمد آرونی (آرام دل):

 کنار علقمه شد غوغا
حرم دیگر ندارد سقا
واویلا واویلا واویلا

منبع:سايت استجاب



موضوعات مرتبط: - استاد منصور ارضی
[ 22 / 11 / 1390 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

درس رسالت نوکری جلسه اول

 

 

درس رسالت نوکری (جلسه اول) استاد حاج منصور ارضی

((هنوز با مرحوم چمنی آشنا نشده بودم. آقا شیخ محمود رحمة الله علیه در مسجدی در خیابان استخر صحبت و موعظه می فرمودند ، هیئتی هم بود به نام عشاق الحسین(علیه السلام) واقع در نازی آباد . آنجا هم می رفتیم . آقا شیخ محمود ، اصول دین می فرمودند . مسجدی را که در خیابان استخر ایشان منبر می رفتند ، اوایل انقلاب خراب کردند . خدا لعنت کند کسانی را که حرمت آن مسجد را نگه نداشتند . آقا شیخ محمود تحریری حقیقتا استاد اخلاق بودند .

هرکسی پای درس ایشان می نشست اگر اهل دیانت بود ، کسب فیض می کرد . اکثر کسانی که اطراف ایشان بودند از افراد مومن بودند. رسم ایشان در منبر رفتن بر این منوال بود که سلام و حمد و ثنای خدا را که انجام می داد چند خط شعر یا روضه می خواند و دل حاضرین و مجلس را تطهیر می کرد . هرکه پای منبر ایشان می نشست دلبستگی اش به دنیا کم می شد . یادم هست خود ایشان زندگی شاده ایی داشت .

بعضی از فرزندان ایشان الان عالم هستند . مرحوم شیخ محمود نجفی چندین بار به بنده فرمودند که من (شیخ محمود نجفی) در چند درس شاگرد شیخ محمود تحریری بوده ام . آقا شیخ محمود تحریری گرچه سن شریفش از سن شیخ محمود نجفی بیشتر بود ، ولی با این حال بعد از شیخ محمود نجفی از دنیا رحلت فرمود . ایشان هنگام تکبیره الاحرام نماز مغرب و عشا از دنیا رحلت فرمودند . مرحوم تحریری در بحث فلسفه و عرفان و دروس حوزوی قوی بودند .

این قبیل افراد دیگر نایاب هستند. البته خدا هیچ وقت بی حجت نمی ماند و امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هم هیچگاه بدون حجت نخواهند ماند . آقا شیخ محمود تحریری در باب گریه و نوکری ،بدون حرف درس می دادند.

 از دیگر کسانی که می توان بعنوان واسطه فیض برای حاج منصور، به وی اشاره کرد ، شیخ محمود نجفی است . مرد صاحب کرامتی که خود نوحه خوان اباعبدالله الحسین بوده است . ایشان قبل از اینکه به دروس حوزوی روی بیاورند نوحه خوان بوده اند .

دروس حوزوی را از ابتدا نزد آقا سید احمد خوانساری (ره) شروع نمودند . حضرت امام (قدس سره) بارها به تقوای آقا سید احمد خوانساری اشاره فرموده اند . شیخ محمود نجفی مسئول هیئت جمعیت حسینی تهران بود و یک منبری قوی بود . با این وجود فقط دهه اول محرم را منبر می رفتند و در ایام سال منبر نمی رفتند .

حاج آقا ارضی می فرماید : ( تفاوت سنی ما با ایشان زیاد بود ولی عجیب بود که نشاط جوانی در ایشان موج می زد . من اگر پیرم ولی عشق جوان دارم هنوز . یکی از نکات بارز ایشان این بود که اول شوخی و مزاح می کردند و بعد مسایل دینی را مطرح می کردند .

شیخ محمود نجفی (ره) به ایام صادقیه خیلی توجه می فرمود . بزرگانی همچون آیه الله امامی کاشانی و شهید هاشمی نژاد برای ایشان منبر می رفتند . مرحوم آیه الله آقا سید احمد خوانساری هم در ایام صادقیه یک روز به روضه آقای نجفی تشریف می آوردند .حاج آقا منصور می فرمودند : (( همیشه بالای محراب آقای نجفی عکس حرم اباعبدالله الحسین (علیه السلام) نصب بود .

ایشان خیلی با سند و قوی روضه می خواندند . وقتی در بازار سینه زنی می کردیم ، ایشان مثل مردم عادی با سر و پای برهنه در دسته عزاداری شرکت می کردند و برای مردم در بازار حرف می زدند و با این که صدایش گرفته بود ، صدایش به همه می رسید .

این کار ایشان شبیه به تصرف بود . هنوز یادم نمی رود ، دهه اول محرم سال آخری که در قید حیات بودند ، خود را به زیر پای سینه زنان امام حسین (علیه السلام) انداخت و می فرمود دوست دارم به این وسیله پاک و مطهر اربابم را زیارت کنم و همان سال در اربعین ارباب بی کفنش از دنیا رفت و عزایش با عزای سیدالشهدا (علیه السلام) یکی شد . تربت پاک آن مرحوم در ((قبرستان نو )) واقع در شهر مقدس قم قرار دارد .

یکی دیگر از اساتید وی در وادی مناجات مربی عالیقدری برای حاج منصور ارضی بوده است ، آقا سید علی میرهادی است . خود حاج آقا ارضی می فرماید : (( از کودکی با پدرم به مسجد امین الدوله می رفتیم. آن وقت ها در ماه مبارک رمضان ایشان مناجات می خواندند.

شب اول را به علت اینکه معلوم نمی شد ماه رمضان است یا نه مراسم رسمی صورت نمی گرفت. بعد از انقلاب ما با مرحوم چمنی و رفقای دیگر ماه رمضان را دیگر صد در صد می رفتیم. یعنی اگر قبل از انقلاب چند شب می رفتیم،بعد از انقلاب دیگر هر شب می رفتیم.

غیر از شب های احیا که خودمان هیئت داشتیم. ایشان در تعبیر و تفسیر دعا ید طولایی داشتند؛ دعاهایی مثل ابوحمزه، افتتاح ویستشیر. سال آخری که در قید حیات بودند مجلس نگرفتند و وقتی در مشهد خدمت ایشان رسیدم، فرمودند:در رویای صادقه دیدم که بلندگو را از مقابل من برداشتند. دریافتم که امسال به میهمانی خدا می روم.))

وقتی از ایشان درخواست سفارش و وصیت کردم این فراز زیبا از دعای کمیل را برای من خواندند که والدوام فی الاتصال بخدمتک.
والسلام

منبع:سایت استجاب



موضوعات مرتبط: - استاد منصور ارضی
[ 21 / 11 / 1390 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

عید غدیر

 

تا ملائک همگی دور علی چرخیدند

حاجیان را ز ارادت به علی سنجیدند

 

حاجیانی که همگی منتظر حق بودند

در بر احمد مختار علی را دیدند

 

با نفس های علی باز خدا ساخت بهشت

چون که از برکت حیدر همه را بخشیدند

 

مثل نقلی روی دستان پر از لطف نسیم

اختران را طرف عرش خدا پاشیدند

 

تا که دستان علی را به هوا بُرد نبی

دست او را همه ی آینه ها بوسیدند

 

آسمان ها همگی خم شده و مثل زمین

روی خود را به کف پای علی ساییدند

 

زائرانی که ز اخلاص به او رو کردند

کوثر از دست خود فاطمه می نوشیدند

 

یا علی بود که از عرش خدا می بارید

نور مولا به سر ثانیه ها می بارید

 

عاشقان تو علی دل که به دریا بزنند

این محال است که در شیعِگی ات جا بزنند

 

بارها خواسته قلب بهشت این بوده

مثل ایوان تو در جنّت الاعلی بزنند

 

عده ای که رخ ایوان شما را دیدند

قید دیدار جنان حین تماشا بزنند

 

قصد کردند ملائک همه در عید غدیر

پرچم عشق تو را بر سر دلها بزنند

 

امر و دستور خدا بوده که باید عالم

بوسه بر خاک در حضرت مولا بزنند

 

کاش میشد بشوم فرش حریم تو علی

تا که زوّار تو بر فرق سرم پا بزنند

 

مردمانی که به دنبال خدا میگردند

باید آقا که در بیت شما را بزنند

 

از غدیر تو به معراج رسیدیم علی

کوثر از دست تو یک جرعه چشیدیم علی

 

تو رسیدی که سرآغاز امامت بشود

چشم تو معنی ایثار و رشادت بشود

 

هرکسی دیده تو را لحظه شمشیر زدن

تا ابد شیفته درس شهامت بشود

 

در مقام تو همین بس که در این راه دراز

حضرت فاطمه حامی ولایت بشود

 

عکس زهرا که به چشمان تو افتاد خدا

بین چشمان تو با فاطمه رؤیت بشود

 

مطمئنم که از این جمله خدا هم راضی ست

باید از نام تو هر ثانیه صحبت بشود

 

نوکری تو مدالی ست که زهرا داده

آنقدر نذر نمودم که عنایت بشود

 

همه حرف من این است شب عید غدیر

دیدن صحن نجف کاش که قسمت بشود

 

بخدا میرسد آنکس که تو را پیدا کرد

زین جهت بود خداوند تو را مولا کرد

 

من مریض توأم ای شاه شفا میخواهم

بی سرو پایم و آقا سر و پا میخواهم

 

من بیچاره چه دارم به تو تقدیم کنم

تازه امشب سفر کرب و بلا میخواهم

 

تا محرّم بشود چند شبی مانده هنوز

روزی نوکری از دست شما میخواهم

 

دامنت را دمی از دست من آقا نکشی

بهر شالم نخی از کنج عبا میخواهم

 

التماست بکنم میکنی آقا نظری

چادر سوخته فاطمه را میخواهم

 

یک دعا کن که دل نوکر تو قرص شود

کارم از کار گذشته ست دعا میخواهم

 

روزیم را شب عید است کمی اشک بده

راضی ام ؛ اشک مرا هم زهمان مشک بده

 

مهدی نظری



موضوعات مرتبط: عید غدیر
[ 5 / 1 / 1390 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

مدح امیرالمومنین علیه السلام

مولا براي از تو سرودن غزل کم است

تلميح و استعاره ، مجاز و بدل کم است

 

قرآن ناب لايق وصف مقام توست

شعر و حديث و قصه و ضرب المثل کم است

 

آن لحظه که حلاوت نام تو بر لب است

شيريني شکر که چه گويم، عسل کم است

 

بايد براي مدح تو از صبح بدر گفت

هيجاي نهروان و شکوه جمل کم است

 

اي دست اقتدار خدا، فارس العرب

اصلا براي شان تو تعبير «يل» کم است

 

هر قدر هم که دم بزنم اي امير عشق

از شوکت و جلالت تو، ما حَصَل کم است

 

شهره شده ميان عرب تک سواري ات

آوازه هاي صاعقه‌ي ذوالفقاري ات

 

اي آفتاب علم و يقين يا ابوتراب

همواره در مدار تو دين يا ابوتراب

 

صبح نگات شمس ضحي يا ابالحسن

تار عبات حبل متين يا ابوتراب

 

از ابتداي خلقت خود کسب فيض کرد

در محضر تو روح الامين يا ابوتراب

 

مولاي من ولايت تو از ازل شده

با روح و جان شيعه عجين يا ابوتراب

 

الطاف بي کران تو اي قبله گاه جود

مي بارد از يسار و يمين يا ابوتراب

 

در رستخيز صبح قيامت براي ما

عشق تو است حصن حصين يا ابوتراب

 

با عطر و بوي هر نفست در مشام شهر

جاري شده ست خلد برين يا ابوتراب

 

چشمان روشن تو بهشت پيمبر است

اصلاً سرشت تو ز سرشت پيمبر است

 

تفسير کن براي همه محکمات را

اسرار ناب آيه‌ي صبر و صلات را

 

مصداق بي بديل «أولي الامر» روشن است

معلوم کرده اي يؤتون الزکات را

 

مولاي من تمام صفاتت الهي است

آئينه اي تلألؤ انوار ذات را

 

شرط حيات طيبه نور ولايت است

از ما مگير حضرت عشق اين حيات را

 

با نعمت ولايتت آقا خود خدا

بي شک گشوده بر همه باب النجات را

 

يک لحظه در ولايت تو شک نمي کند

هر کس شنيده زمزمه‌ي کائنات را

 

تو آمدي کمي به زمين آسمان دهي

تا که تجليات خدا را نشان دهي

 

تسبيح انبياء معظم علي علي ست

نقش لب پيمبر خاتم علي علي ست

 

رمز نجات حضرت موسي ميان نيل

فرياد استغاثه‌ي آدم علي علي ست

 

هر گوشه را که مي نگرم ذکر خير توست

آقاي من عبادت عالم علي علي ست

 

رمز تقرب همه‌ي اهل کائنات

آواي هر فرشته دمادم علي علي ست

 

لبيک کعبه و حجر و مسجد الحرام

زيبا ترين ترنم زمزم علي علي ست

 

وقتي علي تجلي اسماء اعظم است

بي شک تجليات خدا هم علي علي ست

 

تو آمدي و عزت توحيد پا گرفت

نور خدا زمين و زمان را فرا گرفت

 

مستيم از زلالي جام غدير خم

هستيم شيعيان امام غدير خم

 

مولا شدن فقط و فقط شأن حيدر است

اين است لحظه لحظه، تمام غدير خم

 

بر مسلمين تمام شده نعمت خدا

در خطه اي شريف به نام غدير خم

 

آري نظام ناب ولايت بنا شده

آري بنا شده ست نظام غدير خم

 

معنا شده ولايت عام و ولي خاص

در واژه واژه خطبه‌ي تام غدير خم

 

راه علي ست راه ولي فقيه مان

اين است سرّ ناب پيام غدير خم

 

اي نائب امام زمان ! جان فداي تو

آقا طنين فکنده در عالم صداي تو:

 

پويا ترين طريق حقيقت بصيرت است

گويا ترين پيام ولايت بصيرت است

 

اي تشنگان فيض حقيقي آفتاب!

تنها صراط صبح سعادت بصيرت است

 

جوينده‌ي حکومت مولاي متقين!

شرط حلول روح عدالت بصيرت است

 

اينجاست سرّ معجزه‌ي خون هر شهيد

شيوايي شکوه شهادت بصيرت است

 

در اين غروب غيبت خورشيد، ضامنِ

پيروزي حقيقي امت بصيرت است

 

در فتنه خيزِ عصر حوادث، طليعه‌ي

صبح ظهور حضرت حجت بصيرت است

 

دلهاي ماست گوشه‌ي محراب جمکران

«عجل علي ظهورک يا صاحب الزمان»

 

یوسف رحیمی



موضوعات مرتبط: امام علی(ع) - ولادت،مدح
[ 4 / 1 / 1390 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]
صفحه قبل 1 ... 57 58 59 60 61 ... 62 صفحه بعد