متن کامل مراسم قرآن به سر گرفتن . سری دوم

یکی از قرآن  به سر گرفتن های  خود حقیر

 قرآن ها رو باز کنين مقابل صورت

اَللّهُمَّ اِنّي اَسئَلُِکَ بِکِتابِکَ المُنزَلِ وَ ما فيهِ اسمُکَ الاَکبَرُ و اَسمائُکَ الحُسني وَ ما يُخافُ وَ يُرجي اَن تَجعَلَني مِن عُتَقائِکَ مِنَ النّار.

هرکي هر حاجتي داره الان وقتشه.توذهنت مرور کن.فرج امام زمانمون.سلامتی رهبرمون.شفای مریضا مون.رفع گرفتاری های دنیویمون .
ازدواج جوونامون.سلامتی پدر ومادرامون. من یه دقیقه سکوت میکنم.هرکی هر حاجتی داره توذهنش بیاره .

قرآن هارو روي سر بگذارين

اَللّهمَّ بِحَقِّ هذاالقُرآنِ وَ بِحَقِّ مَن اَرسَلتَه بِه وَ بِحَقِ کُلِّ مومنٍ مَدَحتَه ُ فيهِ وَ بِحَقِّکَ عَلَيهِم فلا اَحَدَ اَعرَفُبِ بِحَقِّکَ مِنکَ.

   خدايا بندت اومده در خونت.بنده گنه کارت.بنده روسياهت اومده.خودت گفتي بيام در خونت اما خدايا :
   
      در من سراغي جز گُنه كاري نداري
      جا مانده تر از من گرفتاري نداري      
      با اين همه حالا كه برگشتم گلايه
      از توبه هاي زشتِ تكراري نداري ؟      
      تو آنقدر خوبي كه حتي از نشستن
      با بنده­ي آلوده ات عاري نداري      
      با رو سياهِ مستحقِ سرزنش هم
      قصدي به غير از آبروداري نداري      
      نه قهر، نه خط و نشان با اين همه جُرم
      از من به جز آمرزش اصراري نداري      
      كِي سخت گيري مي كني با اين كه پيداست
      شرمنده تر از من بدهكاري نداري      
      گفتي كه هر كس ميهمانت شد عزيز است
      يعني كه به خوب و بدش كاري نداري      
      درهاي دوزخ بستي و نازم خريدي
      انگار كه اصلاً گنه كاري نداري      
      در سفره­ي پر فيضِ اين شبهايِ رحمت
      جز دستگيري غيرِ ستاري نداري      
      بايد كه خيلي پَست باشم اين شبِ قدر
      گر شك كنم كه دوستم داري نداري

      
ده مرتبه  : بِکَ يا الله

      
يارسول الله . هرچي سفارش کردي عکسشو عمل  کردن.هر چي به مردم محبت کردي بعد از رحلتت
خوب جبران کردن.نميدونم وقتي صداي ناله دخترتو پشت در خونه توي عرش شنيدي چه کردي

   وقتي صدايِ فاطمه آمد که سوختم
    در عرش ميشنيدي و باور نداشتي

ده مرتبه: بِمُحَمَّدٍ

 با مهر و وفا مردم زمن ديدند بي وقفه

زبون حال مولاست با دنيا.. اي دنيا

 بسا مهر و وفا مردم زمن ديدند بي وقفه
ولي در پاسخم جور و جفا کردند بي پروا
ميان دوستان خود چنان تنهاي تنهايم
که شب با چاه ، دور از چشم ياران ميکنم نجوا
 چه شب هائي که نان دادم به سائل ها و بشنيدم
که مي گفتند يا رب از علي برگير داد ما
نه آن سائل مرا بشناخت در دامان تاريکي
نه من در نزد او کردم برايش نام خود افشا

بعد از دفن اميرالمؤمنين  عليه السلام ، حسنين توراه برگشت  صداي ناله اي از خرابه شنيدن، ديدن پيرمرد نابيناييه که ناله مي زنه، 
فرمودن: چي شده، چرا ناله مي زني؟   گفت:سه شبانه روزه سرپرست من نيومده .برام غذا نياورده.
 پرسيدند اسمي و رسمي و نشونه اي ازش داري؟  عرض کرد: اسمشونمي دونم، ولي  هروقت کنار من مي شست،
 مي گفت:فقيري کنار فقيري نشسته .مسکيني کنار مسکيني نشسته. هر وقت ذکر مي گفت،
در و ديوار خرابه باهاش هم صدا مي شد.شروع گريه کردن.فرمودن:ديگه منتظرش نباش .
اون آقا پدر مون علي بوده.الان  ما داريم از دفنش بر مي گرديم.آقا جون راحت شدي .
25 سال خار در چشمو استخوان در گلوت بود.همسرتو جلوي چشات کتک زدن.خونتو آتيش زدن.وااااااااااي

علي دست خدا امشب به جنت مي نهد پا را
پيمبر آورد از بهر استقبال زهرا را
ملاقات علي و فاطمه باشد تماشايي
کند مظلومه اي مظلوم ديگر را پذيرايي
نشان هم دهند از چشم احمد دور و سربسته
علي فرق شکسته،فاطمه پهلوي بشکسته

ده مرتبه: بِعليٍّ

کسي ديده ميان خانه خويش
زني از شوهر خود روبگيرد
کسي ديده به گاه را رفتن
جواني دست بر پهلو بگيرد

شب ازدواج علي و فاطمه عليهما سلامه . پيامبر دست فاطمه روتو دست علي گذاشت.فرمود علي جان:
هذه وديعه من الله و من رسوله (اين امانتي است از طرف خدا و پيامبرش).مردم خيلي  نگذشت.علي اومد بي بي رو توي
قبر بذاره.محرمي نداره.يه دفه نگله کرد دستاي نازنين پيامبر ازقبر بيرون اومد.بده علي جان .فرمود:لقد استرجعت الوديعه.
يا رسول الله امانتو برگردوندم.اما زبان حال علي شايد اين بوده.يا رسول الله شرمنده ام.امانتت سيلي خورده.امانتت پهلوش
شکسته.شرمنده ام آقا جان ..

ده مرتبه: بِفاطِمَةَ

بدن مبارک فاطمه و علي رو شبونه تششيع کردن.شبونه دفن کردن.اولين بدني که از اهل بيت پيامبر روز تشييع کردن امام حسن بود.
اما مردم اي کاش بدن امام حسنم شبونه دفن ميکردن.آخه ديدن حسين نشسته دونه دونه تيرارو از توي بدن و تابوت بيرون ميکشه و گريه ميکنه.

ده مرتبه: بِالحَسَنِ

برادري داشتم خيلي گنه کاربود.بعد از دفنش در عالم خواب ديدم خيلي عذاب ميکشه.تا چند روز فکرم مشغول بود.دوباره  خوابشوديدم.
خيلي راحت وآسوده وخوشحال بود.ازش سوال کردم گفت زني رو ديروز اينجا دفن کردن.خدا به برکت اين زن عذابو از قبرستون برداشته.
گفتم اين زن کيه.گفت نميدونم ولي از ديروز تا حالا سه بار امام حسين اومده به ديدنش.صبح از خواب بيدار شدم.پرس وجو کردم.فهميدم
زن آهنگر شهر بوده.رفتم سراغ آهنگر.تسليت گفتم.گفتم آقا زن شما کربلا رفته بود؟ گفت نه.گفتم توي خونتون روضه خوني داشتين؟
گفت نه.براي چي اين سوالارو ميپرسي؟.قضيه خوابمو نقل کردم.شروع کرد گريه کردن.گفت همسر من صبح که از خواب بلند ميشد رو به
قبله مي ايستاد.دست به سينه سه مرتبه ميگفت : السلام عليک يا اباعبدالله.
يا حسين يه عمر زير پرچمت سينه ميزنيم.يه عمره نوکريتو ميکنيم.نکنه توي قبر و لحظه مردن مارو تنها بذاري آقاجون

ده مرتبه: بِالحُسَين ِ

دريا به ديده تر من گريه ميکند
زبانحال امام سجاد (ع) در شامه
دريا به ديده تر من گريه ميکند
آتش زسوز حنجر من گريه ميکند
سنگي که ميزنند به فرقم زنان شام
برزخم تازه سر من گريه ميکند
از حلقه هاي سلسه خون ميچکد چو اشک
زنجير هم به پيکر من گريه ميکند
وقتي زدند خنده به اشکم زنان شام
ديدم سه ساله خواهر من گريه ميکند

ده مرتبه: بِعليّ بنِ الحسين

يه کودک سه چهار ساله بود توکربلا امام باقر.چه صحنه هاي دلخراشي رو ديد.

ياد دارم که کربلا بودم
از غريبي چه ناله ها کردم
جسم جدم ميان مقتل بود
با رقيه چه گريه ها کردم

ده مرتبه: بِمُحَمَّدِ بنِ عَلِيٍّ

ده مرتبه: بِجَعفَر بنِ مُحَمَّدٍ

ده مرتبه: بِموُسي بنِ جَعفَر ٍ

خادم حرم امام رضا ميگفت.وقتي ماها يه حاجتي رو ازآقا طلب ميکنيم غذاي خودمونو ميديدم به يکي از زوار.
اومدم توصحن.لباس خادمي حضرت بتنم بودوظرف غذا تودستم .ديدم يه پيرزني داره ميره داخل حرم.دويدم ولي بهش نرسيدم.نگاه کردم سمت در.
ديدم يه آقايي با بچه اش داره ميره بيرون ازحرم.به دلم افتاد غذاروبدم به بچه اش.خودمو رسوندم بهش.سلام کردم.جواب داد.
گفتم اين غذاي امام رضاست.مال شما.همونجا روزمين نشست.بلند بلند گريه ميکرد.گفتم چي شده.گفت الان کنار ضريح داشتم زيارتنامه ميخوندم.
بچم گفت من گرسنمه.گفتم صبرکن ميريم هتل غذا ميخوريم.ديدم خيلي بي تابي ميکنه گفتم باباجان ما مهمون امام رضاييم.اينجاهم خونه امام رضاست.از امام رضابخواه.
بچه رو کرد به ضريح گفت امام رضا من غذا ميخوام.الان شما غذاي حضرتو آوردي دادي به اين بچه.
يا امام رضا.تو ولي نعمت مايي.ما سرسفره تو مهمونيم آقا.نکنه دست رد به سينه من گنهکاربزني قربونت برم.

ده مرتبه: بِعليِّ بنِ مُوسي

ده مرتبه: بِمُحَمَّدِ بنِ عَلِيٍّ

ده مرتبه: بِعَلِيِّ بنِ مُحَمَّدٍ

ده مرتبه: بِالحَسَنِ بنِ عَلِيٍّ

اي يادگار فاطمه مارا توياد کن
آقا بيا وشيعه خود را توشاد کن
ازما که گوييا به تو خيري نمي رسد
پس خود به لب دعاي فرج را زياد کن
عالم پر است از ستم و ظلم دشمنان
دنياي خسته را تو پراز عدل و داد کن
آقا تورا قسم به اسيري عمه ات
فکري به انتقام ز آل زياد کن

سوال کردن ازآقا اون چه مصيبتيه که شما صبح وشام براش خون گريه ميکني؟ .مصيبت جدغريبتون حسينه.فرمود اگه حسينم بود براين مصيبت خون
گريه ميکرد.فرمود مصيبت عموتون عباسه.فرمود اگه عباسم بود خون گريه ميکرد.پس چه مصيبتيه آقاجون.فرمود مصيبت اسيري عمه مون زينبه.
يا الله.سادات منو ببخش.شب عليه.وقتي ميخواست بي بي بره زيارت قبر پيغمبر علي مقابل حسن و حسين دوطرف زينب راه مي افتادن.اميرالمومنين
دوان دوان ميرفت مشعل ها را خاموش ميکرد.سوال کردن آقاجان چرا اين کارو ميکنين فرمود نميخوام چشم نامحرم به جمال دخترم زينب بيفته.يا علي آقاجان
کجا بودي کربلا ببيني .. ...واي واي ...امشب هر چي ميخوايي از امام زمان بخواه. دوان دوان خودشو رسوند تو گودي قتلگاه.يه نگاه کرد.پاهاي
زينب ديگه رمق نداره.نشست .استادمون ميفرمود ايني که شنيدين زينب شمشير شکسته رو کنار زد نه نه .
دونه دونه شمشير و نيزه شکسته هارو از تو بدن حسين بيرون کشيد.يا الله .يا بقيه الله منو ببخش آقا .راوي ميگه ديدم زينب لب هارو گذاشت به رگ هاي بريده اباعبدالله
يا حسين .....يا حسين ..

ده مرتبه: بِالحُجَّةِ.

التماس دعای مخصوص از دوستان خودم دارم



موضوعات مرتبط: مراسم قرآن به سرگرفتن

برچسب‌ها: متن کامل مراسم قرآن به سر گرفتن
[ 27 / 4 / 1393 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

مراسم کامل قرآن به سر گذاشتن سری اول

       متن كامل مراسم قرآن به سر گذاشتن در شب قدر توسط آقای منصور پورشیخ   

     همه چیز ما از این كلام خداست،تو رو خدا این قرآنی كه الان جلوت گذاشتی و ان
      شاءالله رو سرت می خوای بذاری،چقدر توی زندگی بهش سر می زنی،خدا وكیلی،چه
      نقشی تو زندگی ما داره قرآن،همین قرآنی كه رو سرت گذاشتی،روایت داره فردای
      قیامت میاد از دستت شكایت می كنه،میگه خدا من تو خونش غریب بودم،به من سر نمی
      زد،از من تو زندگی تو برخورد با پدر و مادر،بزرگتر،تربیت فرزند،تو هیچ چیز 
      از من استفاده نكرد،حالا بیاد درستش كن فردای قیامت،الله اكبر،آی جوونها امام
      صادق فرمود: هركس،در روز پنجاه آیه از قرآن نخونه،از مانیست،یعنی شیعه ی ما
      نیست.عزیز دلم پنجاه آیه قرآن بخوان با تأمل و تدبر،یك ماه،دو ماه ادامه
      بده،بعد ببین خدا با زندگیت چه میكنه.همراه من بخوونید: 


      اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِکِتابِکَ الْمُنْزَلِ وَمَا فِیهِ، وَ فِیهِ
      اسْمُکَ الاَْکْبَرُ، وَ أَسْماؤُکَ الْحُسْنى، وَ مَا یُخافُ وَ یُرْجى،
      أَنْ تَجْعَلَنِی مِنْ عُتَقائِکَ مِنَ النّارِ


      حالا قرآن رو رو سرت بذار

      اللَّهُمَّ به حق هَذَا الْقُرْآنِ وَبه حق مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِهِ وَ به حق
      کُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فِیهِ وَبِحَقِّکَ عَلَیْهِمْ فَلا أَحَدَ
      أَعْرَفُ بِحَقِّکَ مِنْکَ؛

     
       ده مرتبه : بکَ یَا اللّهُ......

      ده مرتبه:الهی: بمُحَمَّد.......

      ده مرتبه:الهی قربونت برم یا امیرالمؤمنین،نكنه این شیعه ها و عاشق هات ایوون
      طلات رو ندیده برن زیر خاك،آقاجانم،امشب عنایتی كن،مشكل كشای دو عالم، یا 
      علی، ده مرتبه: بعَلِیٍّ........

      ده مرتبه:الهی،لااله الا الله،همه چیز عالم،هم پیغمبر هم امیرالمؤمنین كه
      نه،همه ی عالم، به طفیل وجود فاطمه به وجود آمد،مگه حدیث لولاك ما خلقت و
      افلاك رو نشنیدی عزیز من،آی جوونهای تو مجلس،حرفم با توست،فردای قیامت ندا می
      رسه فاطمه جان داخل شو،اولین كسی كه وارد میشود فاطمه است،فاطمه جان بهشت رو
      برا تو خلق كردم،فاطمه جان اصلاً هر جا تو پات و بذاری بهشته،برا همینه كه
      میگن بهشت زیر پای مادره،آی جوون زیاد صورت كف پای مادرت بذار،غرور نگیره تو
      رو،اگه بزرگترین كس این دنیا هم بشی،در  برابر پدرو مادر،حقیر باش،متواضع
      باش، نكنه حتی روت رو طرفشون، ترش كنی عزیز دلم،همه چیز من و شما به احترام
      به پدر و مادر است،كاری كن تو این دوره ی آخر زمان،دعای مادرت پشت سرت
      باشه،پدرت و مادرت ازت راضی باشن،ندا می رسه وارد نمی شم خدایا،به من وعده ای
      دادی،بخدا همه ی اونهایی كه مهر حسین تو دلشونه،یك یك از صحرای محشر جدا
      میكنه،یك همچین كسی رو میخوای صدا بزنی،
       الهی: بفاطِمَةَ.........

      ده مرتبه: اصحاب دارن رد میشن،دیدن وجود نازنین امام مجتبی زیر سایه ی درختی
      نشستن،مشغول تناول كردن طعام هستند، یه سگی جلوی آقا زانو زد،دمش رو تكون می
      داد،فهمید گرسنه است،دیدن یه لقمه خودش میخوره ،یه لقمه جلو سگ میندازه،اصحاب
       می خواستند اون سگ رو برانند،فرمود نه،بذارید باشه،یعنی كنایه از اینكه سگ
      هم از در خونه ی ما نباید دست خالی بره، من خودم رو میگم،من كارم به
      شمانیست،كی مثل منه،یعنی آقا من از سگ كمترم،یه لقمه ای هم جلو من بذار،كریم
      اهلبیت،
      ده مرتبه الهی: بالْحَسَنِ......

     ،هركی كربلا می خواد،
      ده مرتبه الهی: بالْحُسَیْنِ..... ،

 
     ده مرتبه الهی: بعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ........ گفتند
      آقا این قدر گریه نكن برا بابات،چشمات رو از دست میدی،فرمود:وای بر شما یعقوب
      نبی یه پسر ازش گم شد،درحالی كه میدونست یوسفش زنده است،یه روزی بر
      میگرده،اینقدر گریه كرد چشماشو از دست داد،من چرا گریه نكنم،چرا ناله
      نزنم،درحالی كه تو یه نصفه ی روز،روز عاشورا جلو چشمام، هجده تا یوسف رو سر
      بریدن، ده مرتبه ،این آقا چهار سالش بوده كربلا،یعنی یه جورایی هم بازیه رقیه
      سلام الله علیها بوده،

      الهی: بمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ.......،

     ده مرتبه الهی:بجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّد.......،

     ده مرتبه:خدایا تورو به زندانی آل پیغمبر،آقا
      موسی بن جعفر قسمت میدهم،خدایا،مارو از زندان نفس و خودیت و منیت رها
      گردان،خدایا زندانیان اهل اسلام،خدایا مفقودینی كه هنوز خانواده هاشون چشم
      انتظارند،امام موسی صدر،چهار دیپلمات ایرانی،همه ی مفقودین،خدایا خبری ازشون
      به خانوادشون برسان،زندانی های نادم و پشیمان،به آغوش خانواده هاشون
      برگردان،یا باب الحوائج،
     الهی،بمُوسَى بْنِ جَعْفَر.......

     ،ده مرتبه الهی:بعَلِیِّ بْنِ مُوسى.....
،    خوش بحال اونهایی كه الان حرم هستند،ده مرتبه خدایا
      قسمت میدهم به جوانترین امام شیعه،دست جوونهامون رو بگیر،خدایا عاقبت
      جوونهامون ختم به خیر بگردان،خدایا مزه ی انس با مجالس ابی عبدالله علیه
      السلام،با خوت رو بهشون بچشان،

     ده مرتبه الهی: بمحَمَّدِ بْنِ  عَلِیٍّ.....،

      ده مرتبه الهی: بعَلِیِّ بْنِ مُحَمَّد....... ،

     ده مرتبه الهی:بالْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ.......

      ،به احترام آقا رو پات بلند شو بگو مولا،آنقدر
      در میزنم این خانه را،تا ببینم روی صاحب خانه را،امشب شب قدره،دیگه چیزی
      نمانده به آخر ماه رمضان،من میترسم ما مثال اون حدیث پیغمبر اكرم،كه
      فرمود:شقی و بیچاره به كسی می گویند،كه ماه رمضون بیاد و خدا اون رو
      نبخشه،باید دست به دامن آقامون بشیم،بگیم آقا ما هیچ گلی به سرمون نزدیم،از
      اول ماه رمضون اصلاً عوض نشدم،نه چیزی بهم اضافه شده،نه چیزی كم شده،مولاجان
      امشب می خوام دست به دامن شما بشم،شما واسطه ی مابشین،فقط باید یه قسمی بدهم
      آقا عنایت كنه،تو رو خدا سادات،غیرتی ها،حساس ها ببخشن،آقا به جان مادرت،آن
      مادر غم پرورت،مارا نرانی از درت،

      الهی: بالْحُجَّةِ...... 
     همین جور كه  ایستادی یه دستت قرآن،كتاب خدا،یه دستت هم اشك برا ابی عبدالله باشه،بگو
      خدایا ببین دستم خالیه،امشب دو تا واسطه برات آوردم، همون دو امانتی كه
      پیغمبر به من سپرد،امشب هم می خوام خدارو به قرآنش قسم بدهیم،هم به چیزی كه
      خیلی برا خدا عزیزه،نه من نه تو ،نه قوی ترین محاسبه گران،عالم نمی تونن روش
      قیمت بذارن،الا خدا،می دونی چیه،اونم اشك برا حسینه،اشكت رو بریز كف دستت،هر
      حاجتی داری،منم التماس دعا دارم،بفاطمة و ابیها و بعلها و بنیها ،بامام
      زماننا و بدماء شهداءنا،بدم المظلوم:یعنی به خون مظلوم،باز كنم،یعنی به خون
      شیر خواره ی حسین علیه السلام،استجب دعواتنا،ده مرتبه:یا الله، یا رحمن و
      یارحیم ،یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینك،خدایا فرج امام زمان (عج)
      مارابرسان،توی این دل شب خدایا دیگه جایی بهتر از اینجا نداشتم،اگه داشتم
      میرفتم،این موقع شب اگه در خونه ی همسایه رو هم بزنی،بد و بیراه بهت
      میگه،میگه بیخود كردی من رو از خواب بیدار كردی،اما در خانه ی خدا، خدایا فرج
      امام زمان (عج) مارابرسان،مارا مشمول دعای خیر آقامون قرار بده،نائب برحقش
      رهبر عزیز ما در پناه خودت حفظ بفرما،پدر و مادر ما بیامرز،روح امام وشهدا و
      اموات،اموات من حقیر،این جمع بانیان و زحمت كشان این برنامه،اونهایی كه
      پارسال بودن،الان بدنشون اسیر خاكه،خدایا روحشون از این مجلس ما شاد
      بگردان،آی خدا به غمهای دل زینب كبری دست احدی امشب ناامیدو خالی
      برمگردان،آرزوی كربلا بر این دلهل مگذار،مریض هامون شفا بده،دست جوونهامون رو
      بگیر،اونهایی كه اولاد ندارن،بچه دار نمیشن،خدایا صاحب اولاد صالح
      بگردان،خدایا دشمنان ما خارو ذلیل بگردان،مظلومان عالم،مردم مظلوم وستم
      كشیده، و قحطی زده ی سومالی، مسلمانند،هم خون و هم دین ماهستند،آی مسلمان
      پیغمبر فرمود:اگر مسلمانی ندای مظلومیت مسلمانی رو بشنوه،نفرمود سنی و
      شیعه،فرمود مسلمان،دینت یكی،كتابت یكی،پیغمبرت یكی،فرمود مسلمان،برادر
      مسلمان، اگه صداشو لبیك نگه، اصلاً مسلمان نیست،تو این روزها اگه شده از خودت
      هم بگیری،به اونهایی كمك كن كه دارن با خاك افطار می كنن،مظلومان عالم،مردم
      مظلوم سومالی،شیعیان مظلوم بحرین،نصرت و یاری بفرما،آی خدا ما را مدیون شهدا
      ممیران،ما رو قدردان نعمت پدرو مادر و ولایت قرار بده،عاقبت امر همه ی ما ختم
      به شهادت و سعادت و خیر قرار بده،آی خدا مارا حسینی زنده بدار،حسینی
      بمیران،حسینی محشور بگردان



موضوعات مرتبط: مراسم قرآن به سرگرفتن
[ 25 / 4 / 1393 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]
صفحه قبل 1 صفحه بعد