اشعار شهادت حضرت زهرا(س)

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)


در راه دوست  گرچه کمي لنگ مي زنم
دست شرف به سينه هر ننگ مي زنم

عبدم فقط به دامن شه چنگ مي زنم
شه چون علي ست حرف دل تنگ مي زنم

اينبار گفتم از چه دلم غرق ماتم است
گفتا عزاي مادر سادات عالم است

بايد دوباره کار خود از سر بگيرم و
مثل هميشه اذن ز حيدر بگيرم و

زان پس وضو ز چشمه ي کوثر بگيرم و
رخصت به ذکر نام تو مادر بگيرم و

کودک صفت به مادريت عشق مي کنم
کودک نشد به نوکريت عشق مي کنم

عطري که از حوالي جنت رسيده اي
موجي که تا کرانه ي عصمت رسيده اي

سيبي که بر درخت نبوت رسيده اي
چون لشکري که بهر ولايت رسيده اي

نه سال با پيمبر و نه سال با علي
دادي به هر دوشان ز ازل دست يا علي

تو اُمي و علي و پيمبر دو باب من
برگردد از ازل به شما انتصاب من

حيدر ابوتراب و تو ام التراب من
بودن، نبودن تو حضور و غياب من

همچون که اصل کوزه گري فوت آخر است
خلق تو اصل مطلب لولاک داور است

اي بهترين ترانه ي لب هاي مرتضي
همدست دست حيدر و همپاي مرتضي

مام دو مريم و دو مسيحاي مرتضي
پهلو گرفته کشتي درياي مرتضي

امر شماست امر به معروف، از الست
هرکس که آمرت نبود منکراتي است

روزي که پا به خانه ي شاه عرب زدي
تيغ و سپر شدي سپهي را عقب زدي

تا پاي مرگ، جام بلا لب به لب زدي
با کفن و دفن خود به عدو خشم شب زدي

بانو شما خلاصه به هجده نمي شوي
دنباله دار هستي و کوته نمي شوي

اين روز ها وخامت حالت کُشد مرا
ماه علي خسوف و هلالت کشد مرا

اي قهرمان به سينه مدالت کشد مرا
دستي که چيده ميوه کالت کشد مرا

زينب نبيندت که چنين راه مي روي
خود را کشيده روي زمين راه مي روي

در بين خانه هستي و انگار نيستي
خواب شبانه هستي و انگار نيستي

با نازدانه هستي و انگار نيستي
مشغول شانه هستي و انگار نيستي

حيف از نگاه خانه که مبهوت کرده اي
با خنده اي که صبح به تابوت کرده اي

حيدر غريب گر شده خانه نشين شده
بر گوي چه روي داده حسن هم چنين شده

ذکر مدام خواب شب او همين شده
ديگر نزن بس است نقش زمين شده

روزي که بين کوچه نگاهت سياه شد
ديگر انيس درد علي آب چاه شد

بعد از تو مرتضي اَلِفش دال مي شود
حيدر هماي رحمت بي بال مي شود

يک روزِ او حکايت يک سال مي شود
بانو مگو عليِ تو غسال مي شود

گهواره را نسازد اگر مي شود ولي
تابوت را چگونه بسازد دگر علي

اين غصه ها که از پدرت ارث مي رسد
زين پس به پاره ي جگرت ارث مي رسد

بر خيمه گاه او  شررت ارث مي رسد
بر دخترش که درد سرت ارث مي رسد

يک شب به دامنش همه عرش جا شود
او نيز چون تو نذر ولي خدا شود

مهدي زراعتي

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







موضوعات مرتبط: حضرت فاطمه(س) - شهادت

برچسب‌ها: اشعار شهادت حضرت زهرا(س)
[ 23 / 1 / 1392 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]