اشعار مناجات با امام زمان (علیه السلام)

اشعار مناجات با امام زمان (علیه السلام)


این چنین احساس کردم بین رؤیا بارها
می زنم بوسه به دست و پایت آقا بارها

خواستم تا مهزیارت باشم امّا روز و شب
سبز شد در پیش رو «امّا ـ اگرها» بارها

با چنین وضع وخیم و رو به قبله بودنم
حال و روزم را شدی هر روز جویا بارها

ای طبیبی که به دنبال مریضت می روی
با وجودی که مرا کردی مداوا بارها ...

... کور بودم که تو را نشناختم ، عیب از من است
شد حجاب دیدگانم حب دنیا بارها

این همه گفتی که دور معصیت را خط بکش
من ولیکن کرده ام امروز و فردا بارها

چشم پوشی از گناهان معنی اش این است که
با تغافل می کنی با من مدارا بارها

کشتی اُنس مرا طوفان شهوت غرق کرد
ریخته بار مرا در قعر دریا بارها

جنس نامرغوب بیخ ریش صاحب می شود
آه آقا روی دستم مانده حالا «بارها»

بارهایم را خریدی ای خریدار کریم
مادرت بس که سفارش کرد من را بارها

محمد فردوسی

*********************

بی تو گذشت آن هیجانی که داشتیم
آن عشق پر شرار نهانی که داشتیم

روزیّ ما نبود ببینیم شاه را...
ناکام ماند عمر جوانی که داشتیم

دارد به سمت قبر مرا می کشد کسی...
طی شد بدون یار زمانی که داشتیم

حتی "دعای عهد" مرا با وفا نکرد
سمت گناه رفت، توانی که داشتیم

از بس زبانمان به دعای تو لب نزد
"لکنت گرفت بی تو زبانی که داشتیم"

از بس گناه روی دلم را سیاه کرد
پنهان شد آن عیار عیانی که داشتیم

این گرگ نفس آمد و ما را به خاک زد-
با دوری از حضـور شبانی که داشتیم

بی تو چقدر زندگی ما تباه شد
مرداب شد همین جَرَیانی که داشتیم

با دوری از تو عمر به دردی نمی خورد
آجر شده است لقمه ی نانی که داشتیم

محمد کاظمی نیا



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







موضوعات مرتبط: امام زمان(عج) - موضوع آزاد

برچسب‌ها: اشعار مناجات با امام زمان (علیه السلام)
[ 2 / 5 / 1393 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]