اشعار امام حسين(ع) و ماه محرم
آيات زخمت يک به يک تفسير دارد
هر زخم چندين روضه در تقدير دارد
مثل حبيب اين روضه ها را دوست دارم
يعني عزادارت مراد و پير دارد
بر من ببخشا...اشکهايم بي افاقه است
اين چشم ها کوتاهي تقصير دارد
فهميده ام از اشک هاي جاري خويش
اين روضه ها بر سنگ هم تاثير دارد
لات محل هم در محرم سر به راه است
اين گريه ها در ذات خود اکسير دارد
زير علامت سر برايت خم نموده
مانند حر برگشته سر بر زير دارد
چکمه به دوش انداخته در بين دسته
مي گفت ميل توبه و تغيير دارد
از خوب و بد بيمارهايت بي شمارند
آري تب عشق حرم واگير دارد
ما بندگان کشور اشک تو هستيم
اين مملکت را گريه در تسخير دارد
محسن حنيفي
*********************
بالاترين عبادت ما کار نوکري ست
نوکر شدن زمينه ي فرداي بهتري ست
ما سال ها اسير کمالات دلبريم
او قرن ها مدرس احساس دلبري ست
من عِرق خانوادگي ام روضه هاي اوست
او شآن خانوادگي اش ذره پروري ست
شغل شريف زندگي ام کفشداري است
اين عشق يادگار من از ارث مادري ست
با اشک روضه اش به مقامات ميرسند
عشق حسين لازمه ي هر پيمبري ست
گريه کنان او همه از يک قبيله اند
قانون اين قبيله حسيني و حيدري ست
با هر کسي که دست اخوت نميدهيم
عشق حسينِ فاطمه شرط برادري ست
حسن کردي
*********************
چه خوب شد که مرا آشناي خود کردي
رفيق دايميِ روضه هاي خود کردي
به آنچه خواسته بودم رسيده ام با تو
چرا که قلب مرا کربلاي خود کردي
کبوترانه دلم ،اين هميشه عاشق را
اسير گندم و آب و هواي خود کردي
مرا به بي خبري از جهان شرف دادي
جهان جان مرا تا براي خود کردي
چقدر پشت سرت حرف هاي خوبي هست
يکي شبيه مرا که گداي خود کردي
چه خوب خلوت گريه پناهگاهم شد
چه ماهرانه مرا مبتلاي خود کردي
هواي شاعريم بود و خواب ديدم که
مرا تو محتشم شعر هاي خود کردي
حسن کردي
*********************
غصه و غم، اشک و ماتم را به من دادى حسين
بهترينهاى دو عالم را به من دادى حسين
يازده ماه است کارم را معطل کرده اند
خوب شد ماه محرم را به من دادى حسين
هر زمان دم مي دهم يعنى ز تو دم مي زنم
نيستم عيسا ولى دم را به من دادى حسين
خانه زاد کربلايم خانه ات آباد باد
خانه ام آباد شد، غم را به من دادى حسين
پيش ختم الانبيا و پيش ختم الاوصيا
همنشينى دو خاتم را به من دادى حسين
من محرم تا محرم فطرس اين خانه ام
بال من افتاد، بالم را به من دادى حسين
من حسينيه شدم رخت سياهم پرچمم
اى به قربانت که پرچم را به من دادى حسين
کار با باران ندارم گريه هايم را نگير
بهتر از باران زمزم را به من دادى حسين
ريزه خواران محرم سفره دار عالمند
سفره هاى چند حاتم را به من دادى حسين
من کنار سفره هاى روضه ات آدم شدم
توبه مقبولِ آدم را به من دادى حسين
علي اکبرلطيفيان
*********************
چقدر نام تو زيباست اباعبدالله
چشم تو خالق دنياست اباعبدالله
زائر کرببلا حق شفاعت دارد
قطره در کوي تو درياست اباعبدالله
دستگيري ز گدا گردن هر ارباب است
کار ما دست تو آقاست اباعبدالله
مستجاب است دعا گوشهي ششگوشهي تو
حرمت عرش معليست اباعبدالله
هر کسي داد سلامي به تو و اشکش ريخت
او نظر کردهي زهراست اباعبدالله
پاسخ ذکر حسين جد تو گويد جانم
گوئيا کنيه طاهاست اباعبدالله
بارها گفت اگر من ز حسينم، ديدم
جلوهاش اکبر ليلاست اباعبدالله
چشم ما روز قيامت به پر قنداقهست
پسرت مالک فرداست اباعبدالله
روزي گريهي ما دست رباب افتاده
روضهخوان در دل صحراست اباعبدالله
باب بينالحرمين از حرم عباس است
همه جا سفرهي سقاست اباعبدالله
ما که باشيم که سنگ تو به سينه بزنيم
سينهزن زينبکبريست اباعبدالله
مادرت گفت بُني دل ما ريخت به هم
بردن نام تو غوغاست اباعبدالله
مادرت گوشهي گودال تماشا ميکرد
بر سر نعش تو دعواست اباعبدالله
السلام اي پسر فاطمه يا ثارالله
بابي انت و امي يا اباعبدالله
اگر شاعر اين شعر را ميشناسيد لطفا اطلاع دهيد
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: مناجات با امام حسین(ع)
برچسبها: اشعار امام حسين(ع) و ماه محرم