اشعار مبعث پیامبر(ص)

اشعار مبعث پیامبر(ص)

استادسازگار

پیمبران همه از جای خود قیام کنید
نماز رو بـه سوی مسجدالحـرام کنید
ز نـام نامــیِ پیغمبــر احتـرام کنید
می طهور به دست خدا به جام کنید
سپس به غار حرا رفته، ازدحام کنید
ز جان و دل به رسول خدا سلام کنید
شب امید شمـا و شب نویـد شماست
ادب کنید که عید خدا و عید شماست

پیــام فتــح و نویــد ظفــر مبارک باد
دعــای عمــر شمــا را اثــر مبارک باد
خجسته عیـد بشـر بــر بشـر مبارک باد
تمام شـد شـب هجـران سحر مبارک باد
خجستـه بــعثت پیغامبــر مبــارک باد
به جن و انس و ملک، این خبر مبارک باد
خبر دهید که عید اخوّت آمده است
خزان گذشت، بهار نبوّت آمده است

خبر دهید امم را که فتح باب شماست
خبر دهید که پایان اضطـراب شماست
خبر دهید که آغــاز انقـلاب شماست
خبر دهید که توفیق بی‌حساب شماست
خبر دهید که اسلام دین ناب شماست
خبر دهید کتـاب خـدا کتاب شماست
خبر دهید که ختم رسل بشیر شماست
خبر دهید که مـولا علی امیر شماست

خبر دهید که «اقرء» بـه مکه نازل شد
خبر دهید که «اضرب» شعارِ باطل شد
خبر دهید که قانـون عدل، کامل شد
خبر دهید که قرآن چراغ محفل شد
خبر دهید: مریدان! مراد حـاصل شد
نــزول ســورۀ «یـا ایّها المزمّل» شد
رسد زکوه و در و دشت و سنگ و نخل و گیاه
صــدای زمزمـۀ لا الــه الا الله

بخــوان محمّـد! آوای تــو صــدای خداست
بخوان کــه هـر چـه بخوانی، پیام آخرِ ماست
بخوان‌بخوان که هماهنگ با تو ارض و سماست
بخوان بخوان که از اوّل بشر تو را می‌خواست
قیـام کـن کـه قیــامت قیــامتِ کبــراست
قیام کــن کــه کنـد عدل با تو قامت راست
تو را دهند ندا راهیـان وادی نـور
تو را زنند صدا دختران زنده به گور

تو منجـی همـه بـا انقراض دنیایی
تو بـا فـروغ خداییـت عالـم‌آرایـی
تو تا قیــام قیـامت، پیمبــرِ مایی
تو یار خلق به دنیایی و بـه عقبایی
تو رهبر همگانـی، اگر چـه تنهایی
تو در تمـام ملل، مـاه انجمن‌هایی
بخوان که قدر و مقام و جلالتت دادیم
رُسـل نیامده، حکم رسـالتت دادیم

محمّد ای به تو از ذات پـاک حیِّ ودود
همـاره بــاد سـلام و همـاره بـاد درود
خدای بود و تو بودی، جهان نبـود نبود
عدم به میمنت خلقت تـو یـافت وجود
خدا به نور تو از روی خویش پرده گشود
بشر به یمن تو بر خاک، روی طاعت سود
جزیره العرب از نظم تو گرفت نظام
جمال تـوست چراغ تجلّیِ اسلام

پیمبـران عظمـت یافتنــد بـا نامت
دمیده در همه عـالم فروغ اسـلامت
رسید سنگ ملامت ز هر در و بامت
زدند طعنه و دادند سخت دشنامت
زهی مکارم اخلاق و لطف و اکرامت
نگشت تلخ ز بیداد دشمنان کامت
اگر چه سنگ عدو گشت پاسخ سخنت
زدی تبسم و خون بود جاری از دهنت

چهارده صده روشن چراغ حکمت توست
چهارده صده قـرآن پیـام وحـدت توست
چهارده صده جاری بحـار رحـمت توست
چهارده صده پاینــده نـام امّـت تـوست
چهارده صده بر کف لوای عتـرت توست
چهارده صده بر امّت ایـن وصیّت توست
که ای تمامی امـت منـم پیمبرتان
منم پیمبر و مولا علی است رهبرتان

علی وصی مـن است و علـی ولـی خداست
علی ســراج منیــر و علــی چراغ هداست
علی رکوع و سجود و علی سـلام و دعاست
علی است با حق و حق در پی علی پویاست
علی حقیقت حـق، حـق بـدون او تنهاست
علی، علی، علـی آری علـی امــام شماست
بنای دین بقایش که هست عالمگیر
یکـی ز غار حرا دیگری بود ز غدیر

یقین کنید که مشکل‌گشا علی است علی
یقین کنید که دست خدا علی است علی
یقین کنید فقـط مقتــدا علی است علی
یقین کنید که شمس‌الضحا علی است علی
یقین کنید که صاحب لوا علی است علی
یقین کنید امــام شمـا علـی اسـت علی
قسم به ذات خدایی کز اوست هرچه که هست
یقین کنید کـه اسـلام بــی‌ علی کفــر است

حقیقتی است که کتمان آن بـوَد تـکفیر
قسم بــه آل محمّــد، بـه آیــۀ تطـهیر
قسم بـه آنچـه قلـم کـرده از ازل تحـریر
کـه دســت قـدرت پـروردگار حـیِّ قدیر
شناسنامـۀ مــا را زده اسـت مهــر غدیر
علی همان شب بعثت به خلق گشت امیر
قسم بـه ذات خـداوندگار لم یزلـی
تمام دین محمّد علی، علی‌ست، علی

********************

بانگ تکبیر ز امواج فضا می آید
گوش باشید که آوای خدا می آید
بوی عطر از نفس باد صبا می آید
نفس باد صبا روح فزا می آید
پیک وحی است که در غار حرا می آید
به محمد ز خداوند ندا می آید
ای خلایق همه این طرفه ندا را شنوید
گوش های شنوا حکم خدا را شنوید

بت و بتخانه همه ذکر خدا می گویند
سخن از اقرأ و از غار حرا می گویند
حمد حق، مدح رسول دو سرا می گویند
خلق عالم همه تبریک به ما می گویند
حکم توحید به ما و به شما می گویند
همگی با نفس روح فزا می گویند
بشریت چه نشستی که مسیحت آمد
حکم توحید به آوای فصیحت آمد

این چراغی است که تا شام ابد جلوه گر است
این یتیمی است که بر عالم خلقت پدر است
این نجات همه در دامن موج خطر است
این رسولی است که از کلّ رُسُل خوب تر است
پیشتر از همه بعد از همه پیغامبر است
تا صف حشر طرفدار حقوق بشر است
چشم بد دور ز آیینه ی رخسارش باد
تک و تنهاست خداوند نگهدارش باد

آی انسان ها فرمان پیمبر شنوید
گوش تا از سخن خلق فراتر شنوید
روح گردید و از آن روح مطهر شنوید
همه با هم سخن خالق داور شنوید
بانگ تهلیل شنیدید مکرر شنوید
همه را با هم در عدل برابر شنوید
دوره ی کفر و زر و زور به اتمام آمد
اهل عالم همه آماده که اسلام آمد

عید آزادی زن های اسیر است امروز
عید خلق است و خداوند قدیر ایت امروز
دامن مکه پر از مشک و عبیر است امروز
بشریت را فرمان خطیر است امروز
حق بشیر است بشیر است بشیر است امروز
جاودان باد چراغی که منیر است امروز
ذکر بت ها همه «لا نعبد الا ایاه»
همه گویند «ولا قوه الا با ا…»

تا به کی چهره ی خورشید عدالت مستور
تا به کی سلطه ی بیدادگران با زر و زور
با من امروز بخوانید همگی این منشور
منجی کل جهان آمده با مشعل نور
عید بعثت شده یا عید جهانگیر ظهور
تهنیت باد بر آن دخترک زنده به گور
دور دختر کشی و جهل به پایان آمد
سر تسلیم بیارید که قرآن آمد

مکه آهنگ، به گلواژه ی اقرأ بنواز
کعبه از جا کن و تا غار حرا کن پرواز
یا محمد سخن خویش ز لا کن آغاز
خیز از جا به بت و بتگر و بت خانه بتاز
بشریت را با مکتب توحید بساز
سر این رشته دراز است دراز است دراز
خیز تا عرصه ی بیدادگران تنگ کنی
سینه در حین تبسم سپر سنگ کنی

ای به راه تو تمامی ملل را دیده
ای که جبریل امین دور سرت گردیده
ای به قلب بشر از غار حرا تابیده
ای خدا پیش تر از پیش تو را بگزیده
ای سحاب کرمت بر همگان باریده
خیز از جای خود ای جامه به تن پیچیده
چشم عالم به ره مکتب روشنگر توست
منجی کل بشر دین علی پرور توست

گر چه فوجی پی آزار تن و جان توأند
فکر بشکستن پیشانی و دندان توأند
روزی آید که همه خلق مسلمان توأند
خاک مقداد تو عمار تو، سلمان توأند
سر فرو برده به تسلیم به فرمان توأند
پیرو دین تو و عترت و قرآن توأند
عالم کفر به اسلام تو تبدیل شود
به تولای علی دین تو تکمیل شود

تو و آل تو چراغان هدایید همه
چارده آینه از وجه خدایید همه
چارده صورت توحید نمایید همه
چارده قبله ی ارباب دعایید همه
چارده نوح به طوفان بلایید همه
چارده مهر عیان در همه جایید همه
چارده طور به سینای وسیع دلها
چارده عقده گشا در همه ی مشکل ها

عزت امت تو در گرو وحدت توست
وحدت امت تو پیروی از عترت توست
طاعت عترت تو، طاعت حق، طاعت توست
در رگ قلب حسین بن علی غیرت توست
تا خدایی خداوند به پا دولت توست
شیعه آن است که هر لحظه ی او بعثت توست
شیعه در حکم تو نور ازلی را دیده
شیعه در غار حرا با تو علی را دیده

 بعثت شیعه ز آغاز غدیر است و حراست
بعثت سوم او واقعه ی عاشوراست
پدر شیعه علی، مادر شیعه زهراست
شیعه جان و تنش از آب و گل کرببلاست
به خدایی خدایی که جهان را آراست
شیعه بودن شرف و عزت و آزادی ماست
شیعه تا خون به رگش موج زند یار علی است
«میثما» شیعه همان میثم تمار علی است



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







موضوعات مرتبط: عید مبعث

برچسب‌ها: اشعار مبعث پیامبر(ص) مهدی وحیدی
[ 16 / 3 / 1392 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]