بستر شهادت

بستر شهادت


فریاد که این درد مداوا شدنی نیست
زنجیـر غم از پای دلم وا شدنی نیست

بیمار تو در بستر مرگ است علی جان
از دست مده صبر که او پاشدنی نیست

مرهـم نتـوان زد به دل سوخته ی من
مـولا سند پـاره که امضا شدنی نیست

شرمنده ی روی تـوام ای دسـت خدایی
امروز که زهرای تو زهرا شدنی نیست

از صاعقه ی سیـلی و این آب فرادست
پیـداسـت رخ آینه پـیدا شدنی نیست

با اشک حسین و حسنم این شب تاریـک
یلدای بلنـدیست که فردا شدنی نیست

ای دیده جان بین تو و این خلق جهان بین
افسوس که این فاصله یکجاشدنی نیست

گفتم نزنم تکیـه بـه دیوار دریـغا
سختست که برخاستن از جا، شدنی نیست

"نیسی" اگر از خاک بر افلاک نشیـند
از جمع گدایان تو منها شدنی نیست

رجبعلی نیسی



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







موضوعات مرتبط: ایام بستری

برچسب‌ها: مهدی وحیدی
[ 11 / 1 / 1393 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]