رباعی و دوبیتی های فاطمیه

رباعی و دوبیتی های فاطمیه

الهي داد از اين دل داد  از اين دل
كنار قبر زهرا كرده منزل
بگو زهرا زجا خيزد ببيند
كه ا شك ديده كردخاك او گل
*****************
 
چه فخري خالق از تو بنده كرده
كه خونت دين حق زيبنده كرده
ولي زهرا: محبتهاي زينب
علي را روز و شب شرمنده كرده
*****************
 
چنان داغت دلم غمناك كرده
كه دست من تو را در خاك كرده
بجايت زينب مظلومه تو
غبار غم ز رويم پاك كرده
*****************
 
ز سو زدل كنم گريه برايت
كه ديگر نشنوم زهرا صدايت
در و ديوار خانه با نگاهم
بيادم آورد آ ن ناله هايت
*****************
 
كنار تربتت اندر دل شب
بود نام تو زهرا جاري از لب
به خانه تا روم با ديده تر
كشد ناز مرا مظلومه زينب
*****************
 
اگر محور به هر امكان علي بود
ولي بر فاطمه مهمان علي بود
كنار تربتت مظلومه زهرا
سر شب تا سحر گريان علي بود
*****************
 
چه شبهايي به يادت گريه كردم
زديده دامنم پر لاله كردم
دگر نبود توانم خيزم از جا
نهان تا كه تو هجده ساله كردم
*****************

غم دوران من گردد يتيمي
كه هم پيمان من گردد يتيمي
من از قد كمانت حتم دارم
بلاي جان من گردد يتيمي
*****************
 
نمي گويم كه تو نا مهرباني
زبس خون رفته از تو ناتواني
دلم خواهد در آغوشم بگيري
چه سازم كه شكسته استخواني
*****************
 
مكن مخفي به سينه آه، مادر
مرا كن از غمت آگاه ،مادر
مشو راضي پس از تو زنده باشم
گل خود را ببر همراه ،مادر
*****************
 
همي گردم به دنبال بهانه
زنم بوسه به جاي تازيانه
چو لبخند از لبانت رفته مادر
صفائي نيست در اين آشيانه
*****************
 
تو كه ركن تمام كائناتي
چرا با كودكان كم التفاتي
گمانم قبل تو زينب بميرد
شنيده ناله ي عجل وفاتي
*****************
 
تمناي دل زينب همينه
كه روي زانو مادر بشينه
الهي اين چه درد بي دوائي است
كه دختر روي مادر را نبينه
*****************
 
چو مي اُفتد به چشمم گاهواره
نفس مي گردد از غم پُر شماره
الهي كاش محسن در برم بود
نمي شد قلبم از كين پاره پاره
كمال مومني
*****************
 
تو هم با کوفه هم دستی مدینه
نمک خوردی ولی پستی مدینه
کسی بر بازوی زهرا نمی زد
اگر دستم نمی بستی مدینه
شیخ رضا جعفری
*****************
 
تورا خلاق داور می شناسد
پس از خالق پیمبر می شناسد
تو هستی کوثر ختم رسولان
توراساقی کوثر می شناسد
*****************

عمریست دلم گشته هلاکت زهرا
دست من و آن دامن پاکت زهرا
بنما کرمی که بار دیگر ای گل
صورت بنهم به روی خاکت زهرا
سروده ی حبیب الله موحد
*****************
 
شأن است و نشانه است بانوي كرم
الحق كه يگانه است بانوي كرم
گويند شفاعتش به هركس برسد
دنبال بهانه است بانوي كرم
*****************
 
محشر دم از اعتبار او خواهد زد
او دست به کار جستجو خواهد زد
در کار شفاعت از غلامان حسین
زهرا به خدا ی کعبه رو خواهد زد
*****************
 
خورشيد زميني خدا يا زهرا
اي زينت نام مصطفي يا زهرا
مدح تو همين بس كه شدي تا محشر
همتاي علي مرتضي يا زهرا
سروده كمال مومني
*****************
 
مليكه ي محشري و سلطنتت ديدني است
خاك قدمهاي تو يا فاطمه بوسيدني است
كور شود هر آن كسي كه در دلش   ذره اي
به شيعيان حيدرت عداوت و دشمني است
سروده كمال مومني
**************
 
عمريست كه ما مراممان حيدري است
لبريز از آن پياله ي كوثري است
با عشق حسين محب زهرا گشتیم
از بسكه حسين ابن علي مادري است
 
*****************
 
دریا ست نبی و گوهرش فاطمه است
یکتاست علی و همسرش فاطمه است
با آنکه پناه همه خَلقَست حسین
او هم به پناه مادرش فاطمه است
*****************
 
 
فاطمه نامي كه با آن عشق مي بازد خدا
فاطمه نوري كزآن بر خلق مي نازد خدا
ما نه، ياران دگر نه، انبيا گويند كاش
در جزا ما را ز چشم او نيندازد خدا
سيد رضا مؤيد
*****************
 
زبسکه مرثیۀ داغ تو غم انگیز است
بهار بی تو غم انگیز تر زپائیز است
چگونه صبر کنم در فراغت ای زهرا
که ساغر دلم از خون سینه لبریز است
*****************
 
زهرای من که کرد قیام از نشست من
پهلو شکسته رفت خدایا زدست من
از من به غیر فتح ندیده است روز گار
این بار اول است که بیند شکست من
*****************
 
آنان که زهر دری جوابم کردن
از آتش غم چو شمع آبم کردند
یا فاطمه ای شهیدۀ راه خدا
با کشتن تو خانه خرابم کردند
*****************
 
با تو ای کاش همسفر بودم
پیشمرگ تو با پسر بودم
کاش در موقع شکستن در
من به جای تو پشت در بودم
 
*****************
 
زهرا زغمت خانه نشینم کردی
دلخسته و نومید وغمینم کردی
نستوه ویگانه قهرمان بودم من
از درد فراق خود چنینم کردی
*****************
 
دادم دل شب غسل ونمودم کفنت
در خاک سپردم منِ دلخون بدنت
تشییع کنندگان تو در آن شب
من بودم وزینب و حسین وحسنت
*****************
 
منم علی که زداغ غمت سیه پوشم
کنار قبر تو با یاد تو هم آغوشم
قسم به جان تو زهرا هر آنچه کردم سعی
حدیث کوچه وسیلی نشد فرا موشم
*****************
 
مي سوخت به كنج بستر و تب مي كرد
بيدار مرا زخواب هرشب مي كرد
يكبار نشد به من بگويد دردش
او درد دل خويش به زينب مي كرد
*****************
 
برخيز كه وقت كارزار است علي
آنجا كه عدو دست بكار است علي
شمشير بكش فقط براي يك بار
تا درك كنند كه داغدار است علي
*****************
 
مي روم زينب ، تو و جان حسين
كربلا و يوم الاحزان حسين
گرچه من در قتلگه آيم ولي
جاي من كن بوسه بارانِ حسين
*****************
 
ای آن که شما اهل جفا و شررید
از مردم بت پرست نامردترید
در خانه مرا شبیه محسن بکشید
از خانه علی مرتضی را نبرید
سروده ی جواد حیدری
*****************
 
در زیر لگد دو چشم من سوی تو بود
گیسوم پریشان تو و موی تو بود
با پهلوی بشکسته تو دیدی حیدر
زهرا همه جا همیشه پهلوی تو بود
سروده ی جواد حیدری
*****************
 
ای سینه صاف و ساده ی من به فدات
این قامت ایستاده ی من به فدات
تا اینکه بمانی و همیشه باشی
یک سوم خانواده ی من به فدات
سروده علی اکبر لطیفیان
*****************
 
ای جوهر وجود که زهرای اطهری
تو- بود وهست هستی وجان پیمبری
صدیقه ورضیّیه وریحانه – فاطمه
مرضیّه ومبشّره – منصوره – کوثری
*****************
 
زهرائی وچوزهره درخشندگی توست
کی آفتاب وماه به تابندگی توست
ای پاکتر زآب که کوثر به شان توست
الگوبرای خلق جهان بندگی توست
*****************
 
یا فاطمه محبت تو در سرشت ماست
این دوستی هماره خط سرنوشت ماست
گر تو قبول دوستی از ماکنی یقین
تضمین شده به عالم باقی بهشت ماست
*****************
 
زهرا زغمت خانه نشینم کردی
دلخسته و نومید وغمینم کردی
نستوه ویگانه قهرمان بودم من
از درد فراق خود چنینم کردی
*****************
 
دادم دل شب غسل ونمودم کفنت
در خاک سپردم منِ دلخون بدنت
تشییع کنندگان تو در آن شب
من بودم وزینب و حسین وحسنت
*****************
 
منم علی که زداغ غمت سیه پوشم
کنار قبر تو با یاد تو هم آغوشم
قسم به جان تو زهرا هر آنچه کردم سعی
حدیث کوچه وسیلی نشد فرا موشم
*****************
 
مي سوخت به كنج بستر و تب مي كرد
بيدار مرا زخواب هرشب مي كرد
يكبار نشد به من بگويد دردش
او درد دل خويش به زينب مي كرد
*****************
 
ای آن که شما اهل جفا و شررید
از مردم بت پرست نامردترید
در خانه مرا شبیه محسن بکشید
از خانه علی مرتضی را نبرید
سروده ی جواد حیدری
*****************
 
پاییز غم در برگ ریز اطلسی ها
در انتهای کوچه ی دلواپسی ها
باد سیاهی آمد و بال و پرت ریخت
آغاز شد فصل جدید بی کسی ها
*****************
 
زخمي است دوباره خاطر هر كوچه
دلگيـر ترين خاطـره ها در كـوچـه
مانند تـو شعـرم از نفـس افتـاده ...
چادر، خاكي، دوشنبه، مادر، كوچه
*****************
 
ما مفتخريم كه شيعه ي زهرائيم
دلداده ي آن مادر بي همتائيم
افسوس كه او را به جواني كشتند
دل سوخته ي ناله ي وا اُمّائيم
سروده كمال مومني
*****************

كمتر دهيد شرح غم بى شماره را
كمتر زنيد شعله دل پاره پاره را
مادر كه رفت با رخ نيلى به زير خاك
پنهان كنيد از پدرم گوشواره را
*****************
بابا چرا به نيمه شب افتاده غسل مادرم
از راه پنهانش بگو جان مى‏رود از پيكرم
بابا چرا مانده هنوز بر پيكرش پيراهنش
بابا بگو آخر چرا خونابه ريزد از تنش
*****************

يا فاطمه ‏اى ركن كفن پوش
پروانه وحى شمع خاموش على
لرزيد زمين به خويش چون ديد فلك
تابوت تو را نهاد بر دوش على
*****************
يا فاطمه شب جسم تو برداشت على
همخانه دلى به درد و غم داشت على
آن لحظه كه از خاك تو صورت برداشت
دل را به كنار قبر بگذاشت على
*****************
 
الا اى شكوفه من چه زود پژمردى
ز باغ خانه ‏ام آخر بهار را بردى
تمام عمر بسوزم به ياد آن روزى
كه پيش چشم ترم تازيانه مى ‏خوردى
*****************
 

مردى كه از بتان، حرمِ وحى پاك كرد
از داغ فاطمه به تنش جامه چاك كرد
هستى به سوگ او نشست آن شبى كه او
با دست خويش هستى خود را بخاك كرد
*****************
 
زهرا كه فدك ز دست اوباش گرفت
در كوچه عدو از او بپرخاش گرفت
از بهر پدر بجاى مزد زحمات
با سيلىِ خصمِ خيره پاداش گرفت
*****************
 
آنچنان ضرب لگد از نفس انداخت مرا
كه هم آغوش غم داغ پسر ساخت مرا
زن همسايه ي ديوار به ديوار امروز
به عيادت بَرِ من آمد و نشاخت مرا
*****************
زهراى من كه كرد قيام از نشست من
پهلو شكسته رفت خدايا ز دست من
از من نديده ديدۀ گيتى به غير فتح
اين بار اول است كه بيند شكست من
*****************

منم كه محور هستى خدا به دستم داد
مِى ‏طهور ز پيمانۀ الستم داد
على بت شكنم من كه بعد آن همه فتح
به يك شكستن پهلو عدو شكستم داد
*****************

زهراى من كه هست على پاى بست تو
اى اختيار هستى عالم بدست تو
آن بى حيا به طعنه به من گفت يا على
ديدى كه زنده ماندم و ديدم شكست تو
*****************

من عليم كه خدا قبله نما ساخت مرا
جز خدا و نبى و فاطمه نشناخت مرا
من كه يكباره در از قلعه خيبر كندم
داغ زهرا بخدا از نفس انداخت مرا
*****************

آن فرقه ‏اى كه تيشه به نخل فدك زدند
بر زخم قلب ختم رسولان نمك زدند
مهدى بيا ز قاتل مادر سوال كن
زهرا چه كرده بود كه او را كتك زدند
*****************
دلى كه نيست در او مهر فاطمه سنگ است
چرا كه نور وى و نور حق هماهنگ است
اگر قدم ننهد او به عرصه ي محشر
كُميت جمله شفاعت كنندگان لنگ است
*****************
 
چون فاطمه مظهر خدای یکتاست
انوار خدا ز روی زهرا پیداست
همتای علی، در دو جهان بی همتاست
زهراست محمد و محمد زهراست
(حبیب چایچیان/ حسان)
*****************
 
دریاست نبی و گوهرش فاطمه است
مولاست علی و همسرش فاطمه است
با آنکه حسین است پناه دو جهان
او خود به پناه مادرش فاطمه است
(سیدرضا مؤید)
*****************

سینه اش بویید پیغمبر که مینوی من است
فاطمه هم فکر و هم سیما و هم خوی من است
یاد از بشکستن پهلوی او چون کرد گفت
بضعه من، روح ما بین دو پهلوی من است
(حبیب چایچیان/ حسان)
*****************
 
با نام تو دل چه با صفا می گردد
با مهر تو دل زغم رها می گردد
باشی تو کلید راز هستی زهرا
با نام تو قفل بسته وا می گردد
(محمد خراطی)
*****************
 
یکتا گُهر بحر رسالت زهراست
محبوبه حق، ظرف ولایت زهراست
همتای علی، نور دو چشم احمد
سرچشمه دریای امامت زهراست
(سید رضا طباطبایی/طبا)
*****************
 
یا فاطمه از تو دلْ بریدن سخت است
پا از سر کوی تو کشیدن سخت است
بر زائر تو که از ره دور آید
برگشتن و قبر تو ندیدن سخت است
(سیدمحمد خسرونژاد/ خسرو)
*****************
 
یا فاطمه جان! دست من و دامانت
ای چشم امید همه بر احسانت
بادا به فدایت پدر و مادر من
ای گفته پیمبر، پدرت قربانت
(سید رضا مؤید)
*****************
 
ای خاک ره تو تاج سرها زهرا
ای قبر تو مخفی ز نظرها زهرا
تا باب شفاعت تو باز است چه غم؟
گر بسته شود تمام درها زهرا
(محمدجواد غفور زاده/ شفق)
*****************
 
ختم رُسُل چو فاطمه گر دختری نداشت
بی شبهه آسمان حیا اختری نداشت
گر خلقت بتول نمی کرد، کردگار
در روزگار، شیر خدا همسری نداشت
(وصال شیرازی)
*****************
 
همت و توفیق خواهم از خدای فاطمه
تا بگویم روز و شب مدح و ثنای فاطمه
گر نمی شد خلقت نور علی در روزگار
همسری پیدا نمی شد از برای فاطمه
(جوهری)
*****************
 
 
ای آنکه فدایت ز هواداران است
نازل به جهانْ فیض تو چون باران است
یا فاطمه مِهر تو بوَد روح نماز
مهر تو شفاعت گنهکاران است
(سیدرضا مؤید)
*****************

كجا خاكش كنم امشب خدايا
چگونه من بشويم جسم زهرا
رمق ديگر ندارم تا گذارم
به روي دوش خود تابوت او را
سروده كمال مومني
*****************
 
تو را در نيمه شب در خاك كردم
زداغت سينه ام را چاك كردم
براي اينكه طفلانت نبینند
همه آثار خونت پاك كردم
سروده كمال مومني
*****************
 
نشستم دل شكسته در كنارش
در آوردم به زاري گوشوارش
الهي من بميرم زين مصيبت
كه ديدم رنگ نيلي در عذارش
*****************
 
الا ای چاه يارم را گرفتند
گلم، باغم، بهارم را گرفتند
ميان کوچه‏ها با ضرب سيلي
همه دار و ندارم را گرفتند
*****************
 
چنان دست عدو  آتش برافروخت
که حتی میخ در در شعله اش سوخت
نداند کس بجز مولی المَوالی
چگونه میخ در آن سینه را دوخت
*****************
 
تو که بر بی کسـی هامون دلیـلی
تو کـه خـلوت سـرای جبـرئیلی
چـرا داره فقـط رنگـین کـمونت
سه رنگ! اونم کبود و سرخ و نیلی
*****************
 
نگاهِ سردِ مردم بود و آتش
صدا بين صدا گم بود و آتش
بجاي تسليت با دسته ي گل
هجوم قوم هيضم بود و آتش
*****************
 
دعای زیر لب دارم شبانه
توآمین گوی ای ماه یگانه
الهی هیچ مظلومی نبیند
عزیزش را به زیر تازیانه
*****************
 
غم طفلی فراموشم نرفته
که بارغصه از دوشم نرفته
گذشته سالها از کوچه اما
صدای سیلی از گوشم نرفته
*****************

گرفتي از مدينه گفتنت را
دريغ از من نمودي ديدنت را
ولي با من بگو ساعت به ساعت
چرا كردي عوض پيراهنت را

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







موضوعات مرتبط: رباعی ودوبیتی ها

برچسب‌ها: رباعی و دوبیتی های فاطمیه مهدی وحیدی
[ 24 / 12 / 1392 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]