مصاحبه با استاد سازگار ( بخش 2)

مصاحبه با استاد سازگار ( بخش 2)

حضور در پایتخت
 22 ساله كه بودم آمدم تهران. و در تهران به كسب و كار  مشغول شدم.  در آن سالها مداحي شغل من نبود. روزهايي را يادم هست در اين قم آنقدر فقير بودم كه در خانه‌مان كه يك زير زمين بود و يك اتاق با چراغ لمپا به زيرزمين مي‌رفتم و شعر حفظ مي‌كردم. در عين حال روزها مي‌رفتم بنايي براي اينكه معيشتم بگذرد. 
پدر و مادرم گاهي براي نان خالي هم مشكل داشتند. در تهران دو يا سه روز در خيابان‌ها راه مي‌رفتم و گرسنگي مي‌خوردم ولي خجالت مي‌كشيدم به كسي بگويم گرسنه هستم تا اينكه به بركت امام حسين(عليه السلام) امروز مقابل شما نشسته‌ام.
در تهران در نانوايي كار مي‌كردم.(مي خندد) حافظ هم شنيدم كه خميرگير نانوايي بوده است. در آن محل هيئتي بود به نام شاه نجف. من شنبه شب‌ها كه دست از كار مي‌كشيدم در اين هيئت مداحي مي‌كردم و خوب خيلي هم صدايم با اقبال مواجه شده بود. روزي  حاج احمد رحيم زادگان رئيس آن هيئت من را ناهار دعوت كرد به منزلش. ناهار كه خورديم. عبايي به من داد و گفت: شما ديگر حق نداري بروي به نانوايي. خدا شما را براي مداحي خلق كرده است. گفتم زندگي‌ام چه؟ گفت: اگر كم آوردي من كمكت مي‌كنم. غصه مال دنيا را نخور. خود امام حسين(عليه السلام)هم       هدايتت مي‌كند.
بعد از اين ماجرا نانوايي را ترك كردم و جالب اينكه  همان هيئت من را براي نخستين بار دعوت كرد و بدون اينكه من چيزي بخواهم خودشان بعد از مراسم به من پاكتي دادند. اولين مجلسي كه بعد از آن دعوت شدم صاحب مجلس       خانمي بود كه مي‌گفت نذر داشته شوهرش كه شاطر است برود سر كار و بعد شما بياييد منزل ما روضه بخوانيد. خوب اين به نظرم پيام و هشداري بود كه خود امام حسين(عليه السلام)به من داد كه حكمت كاهايش را فراموش نكنم.

عزای پایتخت در سال‌های دهه پنجاه
يادم هست كه در تهران و قم عزاداري زياد بود. يعني در كوچه‌ها و خيابان‌ها دسته‌جات زياد ميآمد و مي‌رفت. فقط اين را بگويم كه شايد مجلسي با گذر زمان سرد و فراموش شود ولي مجلس امام حسين(عليه السلام)  اين طور نيست. سال به سال هم قوي‌تر مي‌شود. من به وضوح مي‌گويم كه گريه‌اي كه امروز براي امام حسين(عليه السلام) مي‌شود پنجاه سال قبل از اين نبود. بود و لي به اين شدت و كيفيت نبود.

نوحه و نوحه سرایی امروز
الان اول محرم كه مي شود شايد نزديك به صد  عنوان كتاب شعر و نوحه مي بينيم که به بازار مي‌آيد اما در آن زمان حتي يك عدد هم نبود. آنقدر وضع سرودن نوحه سخت بود كه من شدم مبدع آن. يادم هست گاهي از شهرستان‌ها به سراغم مي‌آمدند كه برايشان نوحه‌اي بسازم. شعرها آن موقع اكثرا غزل مي‌ساختند كه عمدتا غزليات غير آئيني بود. يعني به درد مجلس امام حسين(علیه السلام) نمي‌خورد. تك و توك شاعراني هم كه پيدا می‌شدند كه شعر آئيني بسازند در كنار سرايش ساير اشعارشان اين كار را هم مي‌كردند يعني كسي به صورت انحصاري در كار سرايش شعر   آئيني نبود. ولي خوب الان كه اينگونه نيست و همين باعث شده كه  شعر آئيني انواع و شكل‌هاي مختلف داشته باشد. هرچند برخي از آنها مشمئز كننده و سست هستند و كاش وزارت ارشاد نمي‌گذاشت كه منتشر شوند. خدا مي‌داند همين نوحه‌هاي سست باعث مي‌شوند نوحه‌هاي خوب هم زير سؤال بروند.

موسیقی شعر
اوايل شعر ما آهنگ نداشت اما بعد از آن به تدريج كه بيشتر با دستگاه‌هاي ضبط صوت انس گرفتيم يك كتاب شعر كه چاپ مي كرديم در يك نوار اشعار را سبكش را هم مي‌خوانديم و كتاب و نوار را با هم و يا نوار را به تنهايي به مخاطب ارائه مي‌داديم.

سبک و سیاق شاعرانگی
سبك كه من به آن مي‌گويم جانسوز. قدري محتوا و صداي نوحه‌ها جانسوز بود و اخلاص در نوحه ها انگار زيادتر از حالا بود. الان را نمي‌دانم ولي قديم مثل الان خيلي چيزها مثل حالا آلوده به غير نشده بود. يادم هست نوحه‌هايي كه 
مي‌‌خوانديم حتي در گذر و خيابان مردم كنار كوچه مي‌ايستادند  مي‌گريستند. 
فرض كنيد همين بر مشامم مي‌رسد هر لحظه بوي كربلا يا اين حسين كيست كه عالم همه ديوانه اوست را يادم هست كه اقبال زيادي به آنها بود. بعد به دوران انقلاب كه نزديك شديم شعرهاي حماسي هم به اين موضوع اضافه شد. مثلا اشعار مربوط به حضرت مسلم. يكي از آنها را يادم هست اينطور خوانده مي‌شد: اين كوفه شهر مردگان است/زير فشار اين و آن است/ دست اجانب در ميان است و يادم هست  شاعر اين اشعار را دستگير كردن و شكنجه زيادش هم دادند. يا مثلا شعري با اين تركيب:
گم گشته كربلا/فيضيه شد قتگلاه/موسم ياري مولانا الامام خميني.....به تدريج نوحه‌هاي انقلابي هم به عزاداري‌ها به اين صورت اضافه شد. آن روزها  شعري سروده بودم با اين مطلع كه :
آمدم تا نهضت خون و شرف برپا كنم/ بهترين   برنامه‌ام را كربلا اجرا كنم
آمدم تا بين انسان‌ سوز و انسان ساز را/ داوري د انقلاب سرخ عاشورا كنم
بعد از انقلاب جواني در تلويزيون جواني در محاكمه سيني شكنجه گر مي‌گفت كه 15 روز او را شكنجه داده تا شاعر اين نوحه را لو بدهد و او اين كار را نكرده است.

 

ادامه داردان شاء الله .......



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







موضوعات مرتبط: - استاد سازگار

برچسب‌ها: مصاحبه با مداحاناستاد سازگارمهدی وحیدی
[ 10 / 5 / 1391 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]