اشعار ولادت و مدح امام کاظم (علیه السلام)

اشعار ولادت و مدح امام کاظم (علیه السلام)


سید مجتبی شجاع

زیر علم امام کاظم بودن
غرق کرم امام کاظم بودن
خوب است ولی عجب صفایی دارد
یک شب حرم امام کاظم بودن

***********************

حمید ضیاءیزدی

ساطع شده نور آسمـان هـا بـه زمین
 امشب شـده مـتـصـل ثـریا بـه زمین

 امشب گل بـاغ مصطفــی آمده است
 آورده تمام کهکشــان را بـه زمـیــن

 امشب متحیــرم کــجـــا را نـگــرم
 آیــا نــگــرم بـه آسمان یا به زمین؟

 ارکــان زمیـن بـه رقـص در آمده اند
 غـوغـای عـجیبـی شده بر پا به زمین

 ای کاش کسی بود که با من می گفت
 امشب چـه خبر شده در أبوا به زمین؟

 جمعــی ز فــرشتـگـان ندا سر دادند
 آورده خــدا ولــیِ خــود را به زمین

 از بطــن حـمـیـده و ز صـلب صادق
 آمــد پـسـری به نام موسی به زمین

 تا دیــده گشود ماه لرزید و شکست
 افتــاد از آسمــان در این جا به زمین

 با خیل فرشته هــا بــه همراه علــی
 آمد ز جنان حضرت زهرا به زمیــن

 امـشـب چه شود عیدی ما این باشد
 یـک لحظه نظر کنی خدایا به زمین

***********************

مجتبی صمدی شهاب

آن جا که عاشقی است همیشه فضای ماست
در مرغ زار دربه دری ردپای ماست

وقتی که نان سفره ما از محبت است
صدها هزار حاتم طائی گدای ماست

دین و طریقت همه انبیا علیست
ای مدعی بدان تو که این ادعای ماست

ناخالص است دین بدون علی سرشت
شاه غدیر صاحب رکن ولای ماست

مثل کلیم تکیه به جایی نمی زنیم
وقتی که عشق حضرت موسی عصای ماست

موسای ما ز نسل شهنشاه خیبر است
نوری ز طیف عاطفه موسی بن جعفر است

شکر خدا که بنده ایمانی اش شدیم
کشتی شکستۀ ایم طوفانی اش شدیم

ما در پناه چتر ولایش نشسته ایم
خیس از نزول رحمت بارانی اش شدیم

ما را گره زدند به زلف رهای او
آزاد عالمیم که زندانی اش شدیم

اولاد او به کشور ما آمدند و ما
خادم شدیم و نوکر ارزانی اش شدیم

هم خاک بوس دختر او در میان قم
هم ریزه خوار پور خراسانی اش شدیم

خاک و زمین ما همه در اختیار اوست
ایران امام زاده سرای تبار اوست  

***********************

ژولیده نیشابورى

مى سزد گر ساقى امشب باده در ساغر بریزد
باده در ساغر به عشق یار سیمین بر بریزد

مى سزد گر آب زر امشب براى وصف دلبر
 جاى جوهر از قلم بر صفحه دفتر بریزد

مى سزد امشب اگر طوطى طبعم پَرگشاید
 جاى شعر از سینه ام لعل و دُرّ و گوهر بریزد

مى سزد امشب اگر از رحمت حق ابر رحمت
 جاى باران بر زمین گه عطر و گه عنبر بریزد

مى سزد امشب اگر روح الامین از فرط شادى
 بر سر خلق جهان از عرش اَعلا زَر بریزد

مى سزد امشب اگر از دیدن باب الحوائج
 شادى از رخسار و نور از روى پیغمبر بریزد

مى سزد امشب اگر از مقدم موسى بن جعفر
 اشك شوق از دیدگان ساقى كوثر بریزد

مى سزد، امشب اگر بهر نثار مقدم او
 آسمان از دیدگان خویشتن اختر بریزد

مى سزد امشب اگر از یمن این مولود مریم
 بهر كورى حسودان عود در مجمر بریزد

مى سزد امشب اگر از آسمان و ابر ظلمت
 خاك غم بر فرق خصم موسى جعفر بریزد

زد قدم در ملك هستى آن كه از یمن قدومش
وجد از دیوار و شادى و سرور از در بریزد

زد قدم شاهى كه از بهر نثار مقدم او
 زآسمان روح القدس از شوق دل اختر بریزد

آمد آن فرمان روایى كز براى مدحت او
 جاى شعر از سینه «ژولیده» گان گوهر بریزد


***********************

مفتون همدانى

موساى عیسوى دم، هفتم امام شیعه
از کاظم غیظ افزود بر احترام شیعه

آید شمیم جنت زد بر مشام شیعه
گشتند زان شه دین، شاهان غلام شیعه

بگرفت چون که آن شاه بر کف زمام شیعه
گردید نور ایمان ظلمت‏زداى شیعه

***********************


مژده‏ ى میلاد تو، نفحه ى باد صباست
رایحه ‏ى یاد تو با دل ما آشناست

آمدى و باب هر حاجت دلها شدى
باب حوائج تویى، نام تو ذکر خداست

عرش الهى اگر، جلوه گه حق بود
بار گه ات کاظمین، خود حرم کبریاست

قبله ى قدوسیان، کوى مصفاى تو
نام دل آراى تو، کعبه ى حاجات ماست

یوسف زهرایى و گوشه ‏ى زندان و چاه
کنج سیه چال تو، به غصه ات مبتلاست

شادى میلاد تو، توأم اشک است و آه
چون که غمین هر دل از کوفه و شام بلاست

محفل مولودى‏ ات، کرببلایى شده
گوشه‏ ى لبخند ما، همره اشک عزاست



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







موضوعات مرتبط: امام کاظم(ع) - ولادت،مدح

برچسب‌ها: اشعار ولادت امام کاظم (علیه السلام)
[ 7 / 9 / 1393 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]